part 17

223 7 2
                                    

قبل از هر چیزی قراره چند روز از دید مدیسون باشه پس میزارم تو خماری این بمونید که چه بلایی سر هری اومده 😎
(د.ا.ن مدیسون)
واتسون: مدیسوووون زود بیا اینجا
صدای دادشو از تو دفتر شنیدم
نفس عمیقی کشیدم و جارو رو روی زمین گذاشتم
رفتم پشت در اتاقش و ضربه آرومی به درش زدم
واتسون: بیا تو
آروم درو باز کردم و سرمو انداختم پایین
-: خانم کاری با من داشتید
واتسون: آره امروز باید بیای خونه من
-: اما خانم چرا بقیه رو نمیخواید
خندید اونم خیلی بلند سرمو پایین تر نگه داشتم تا با چهرش رو به رو نشم
واتسون: یادت نره تو تنها کسی هستی که هویت نداره پس اگه بجا بقیه تو رو ببرم خونم زندانی نخواهم شد
-:خانم چرا برای من شناسنامه نمیگیرید
پوزخند زد
واتسون: دیگه دیره بچه جون تو الان 17 سالته
-:خب در هر صورت وقتی 18 سالم شد که میتونم ازتون شکایت کنم
بالاخره تو چشماش نگاه کردم . بعد شنیدن حرف من سریع اخم کرد .
واتسون: ببین موش کوچولو نمیخوام نا امیدت کنم ولی تو وقتی 18 سالتم شد قرار نیست جایی بری تو تا آخر عمرت اینجا میمونی
-:ولی اینکارتون غیرقانونیه
دوباره خندید
واتسون: دختر جون وجود خود تو هم غیر قانونیه
خندید و در آخر اشک گوشه چشمشو پاک کرد . سریع اخم کرد
واتسون: راس ساعت 5 خونه من باش وگرنه خوب میدونی چه اتفاقی میوفته
از اتاق خارج شدم و رفتم تو اتاقم البته اتاق خود خودم که نه ولی خب ...
وارد دستشویی اتاق شدم و به خودم نگاه کردم . موهام خیلی نامرتب کوتاه شده بود البته که به لطف هم اتاقیه عزیزمه . میدونید من زیبایی خاصی ندارم . یعنی لبام قلوه ای و جذاب نیست موهام نرم و خوشحالت نیست و روی صورت کوچیکم کک مک هستش ولی در کل حتی اگه بقیه ازم متنفر باشن ولی بازم من ته قلبم خودمو دوست دارم

 یعنی لبام قلوه ای و جذاب نیست موهام نرم و خوشحالت نیست و روی صورت کوچیکم کک مک هستش ولی در کل حتی اگه بقیه ازم متنفر باشن ولی بازم من ته قلبم خودمو دوست دارم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(این مدیسونه به نظر خودم خیلی جیگره☝)
موهامو آروم شونه کردم و یه رژ لب صورتی مات زدم .
آروم در دستشویی رو باز کردم ، سرمو انداختم پایین و سمت تختم رفتم .
اصولا خانم واتسون دوست داره من یه پیراهن سرتاسر سفید بپوشم تا متوجه بشه که من پاکم اما من اصلا از رنگ سفید و مشکی خوشم نمیاد من دلم میخواد یه لباس صورتی بپوشم و یه پاپیون گنده رو سرم بزنم . میدونم خیلی لوسه اما من دوست دارم اینجوری باشم .
راستی گمونم خیلی خوب خودمو معرفی نکردم پس بیاین از اول شروع کنیم . اسم من مدیسونه فامیلیمو نمیدونم چون خب خانم واتسون میگه که خانوادم نخواستن فامیلیه خودشونو رو من بزارن و پس... من هویت ندارم . مطمئنا خیلیاتون میگید مگه میشه ؟مگه اینجا کشور بی قانونیه ؟ خب باید بهتون بگم از نظر قانون من وجود خارجی ندارم . چون هیچ جا اسم من ثبت نشده من نه شناسنامه دارم نه هیچ چیزی . یک کلام هیچ چیز! اگه به یه مشکل بر بخورید سریع میرید در آغوش پدرتون و با مادرتون حرف میزنید . اگه با خونوادتون مشکلی دارید میرید پیش تنها عشق زندگیتون و اگه اون عشق بهتون خیانت کرد میرید پیش دوست صمیمی که من ندارم . من اگه مشکلی باشه باید تو خودم بریزم . باید بدون اشک گریه کنم ، باید بدون صدا تو تاریکی محض زجه بزنم . در کل، همیشه دوست داشتم یه زندگی شیرین داشته باشم یه خونه معمولی که گرمای عشق توش موج میزد ، دوست داشتم یه دوست خیلی خوب داشته باشم تا موقع ناراحتی سرمو رو شونش بزارم و اگه تک تک اینارو دارید شکرگزار  زندگی باشید که انقد خوب باهاتون رفتار کرده .
نفس عمیقی کشیدم و به ساعت نگاه کردم
-:لعنتیی
ساعت 4:40 رو نشون میداد و خدا من هنوز کارامو نکردم . سریع لباسامو پوشیدم و یه تل سفید رو سرم گذاشتم
دوباره به ساعت نگاه کردم گندش بزنن ساعت چهار و چهل و هشت دقیقست
کفشای سفیدمو پوشیدم و شروع کردم به دوییدن . تقریبا تا خونه خانم واتسون یک نفس دوییده بودم ولی خدا رو شکر وقتی به خونشون رسیدم ساعت 4:59 بود
آروم در زدم و یه دختر کوچولو اومد جلو اما این دختر هیچ چیش شبیه دختر نبود
دختر: چی میخوای ؟ تو کی هستی؟
خیلی خشک پرسید واو اون کاملا به مامانش رفته
یه نگاه به لباسام کرد ، نیشخند زد و با همون صدای خش دار بچگونش شروع کرد به حرف زدن
دختر: آها تو همون خدمتکاره هستی که قراره از من نگه داری کنه
ابرومو بالا انداختم
-:اممممم... باید اینکارو کنم؟
دختر: امروز آخرین روزیه که زنده میمونی
نیشخند زد و با اینکه من نباید میترسیدم ولی عین سگ از تهدید این دختر کوچولو ترسیدم...
■■■■■■
گفتم یه دونه پارت آرامش بخش خیلی بد نباشه .
در کل ووت و کامنت فراموش نشه
دوستون دارم
Daiana

past tomarrow{+18}Where stories live. Discover now