هجدهمین یادآوری

588 162 44
                                    

بارون حالا خودش رو به در و دیوار شب می‌کوبونه.
قطره‌هاش درد مردم رو می‌بینن و بعدش،
از شدت غم، متلاشی میشن.

تا حالا به این فکر کردی آموره که من و تو،
زاده‌ی بارونیم؟
من اون دریاچه‌ای بودم که بارون با باریدنش من رو به وجود آورد و تنها، چند سال بعدش خودش رو از من دریغ کرد و حالا این کویر خشک و بی‌آب و سبزی‌ای که می‌بینی،
همون دریاچه‌ سبزی بود که ابرای تو،
حیاتم رو ازم دزدیدند.
زندگی رو از من بیرون کشیدن و قطره قطره من رو،
توی دریای انتهاناپذیر تو خالی کردن.
توی دریای جاودان و آبیت.

پس حالا که بارون از من دریغ شده و تو باعثشی، بذار دستات رو محکم‌تر بگیرم تا شاید طبیعت، لحظه‌ای به آرامش برسه.
تا شاید نهنگ‌ها لحظه‌ای دیرتر به فکر خودکشی بیوفتن.
تا شاید آهوی تنهای دشت، لحظه‌ای دیرتر به چنگال گرگ بیوفته.

آموره،
بارون می‌شوره و می‌بره و تنها،
تو می‌مونی.
تنها تویی که نفس‌هاش، بخار روی قلبم میشه و
دستاش، شومینه شب تب کرده‌ام.

"فکر می‌کنی اون سواره‌ی توی قصه‌ها،
دنبال من و تو هم میاد؟"

آسمون از ابر تیره‌ست و ستاره ها زیر مه ها گم شدن. از تیر چراغ برق می‌فهمم که چقدر شدت بارون زیاده.
مثل من، در حضور تو و نفس‌های تو.

"نه هری. معجزه فقط تو همون قصه‌هاست.
تو می‌مونی و می‌میری."

میگی و حرفی از خودت نمی‌زنی. و من وحشت می‌کنم از ترسی که قراره بی‌ وجود تو توی من لونه کنه.
میگی و خودم رو بهت نزدیکتر می‌کنم توی این سرمایی که از من هم حتی سردتره.
دستت رو دورم حلقه می‌کنی و هیچ اهمیتی نداره که پامون میره توی چاله‌ی پر از آب.

"شاید یه جایی اونور مرز‌ها، یه جایی دور از اینجا، دوباره ببینمت و دوباره بهت بگم که تو،
آینه بودی و من رو به خودم شناسوندی.
و من الان می‌دونم لویی کیه.
لویی هیچ‌کس نیست و هری هم همینطور."

اون صدای ناله محزونی که همیشه توی سرم روی پخش دائمه،
با وجود تو، صداش کمی کمتر میشه.
قطع نه.
چون تو واقعیت رو می‌کوبی توی صورتم و من ضعیف‌تر از اونم که حقیقت رو تاب بیارم.

بهار خزان‌زده‌ام،
بگذار حالا که زیر خالقمون می‌بوسمت،
تمام زردی‌ها و قرمزی‌ها و نارنجی‌های قلبمون، سبز بشن و بهار رو وسط زمستون چشمات،
لمس کنم.

[خواستنش
تمنایِ هر رگ
بی‌آنکه در میان باشد
خواهشی حتی؟
نهایتِ عاشقی‌ست این؟
آن وعده‌ی دیدارِ در فراسوی پیکرها؟]

سلام.
میشه چک کنید اگه به بعضی چپترا ووت ندادین،
ووت بدین؟!
نذارید این آخریا دلسرد بشم دیگه!❤

Immortal (L.S)Where stories live. Discover now