"What the fuck is love!?"(2)

3K 512 43
                                    

- فقط همين !؟ وات د فاك بيون بك يه جوري كولي بازي درمياري انگار يكي از اون دوست دخترات امده اعتراف كرده "بيون بكهيون تبريك ميگم اون شب كه به احتمال زياد يادت نمياد كي بوده منو بدون كاندوم كردي و الان داري پدر ميشي"
و بعد به چندش ترين حالت ممكن ( از نظر بكهيون) دستاش رو بالا اوردي و با انگشت اشاره و شستش بهش قلب نشون داد واخرش براش يه بوسم فرستاد!
مي دونيد بكهيون خيلي دوست داشت همونجا وسط سلف كالجش بكشه پايين و دي او رو ، روي ميز سلف به فاك بده ولي يه نفس عميق كشيد و سعي كرد اروم باشه و جلوي اون فكر كه به شدت داشت انگشت تو كونش ميكرد رو بگيره
اومد دهنش رو باز كنه تا جوابش رو تو دهنش بكوبه كه..
- وات د هل!؟؟
با بلند ترين صداي ممكن وقتي يه پسر نسبتا قد بلند چهارشونه كه با شلوار جين مشكي و لباس قرمزش كه از نظر بك زيادي تو چشم بود رو در حالي ديد كه با يه لبخند نسبتا جذاب (فقط يكم) پشت كيونگ وايستاده بود و در حالي كه انگار موهاي كيونگ يه چيزي مثه پشماي يه خرگوش كيوته و كردنيه (!!)رو بهم ميريخت
به وضوح تونسته بود لپاي گل انداخته كيونگ رو ببينه ولي خب اون قيافه كيوت فقط براي يه ثانيه يا بهتر بگيم تا زماني كه حداقل نگاه اون پشمك روي بك بياد طول كشيد و الان اين كيونگ بود كه با يه نگاه كاملا برزخي بهش خيره شده بود و براش خط نشون مي كشيد داشت كم كم خيس شدن شلوار و لباس زيرش رو حس ميكرد!!
خدا ميدونه بك چقدر از اون پشمك ممنون بود كه دهنش رو باز كرد و باعث شد بتونه نگاهش رو از كيونگ بگيره
- سلام من اوه سهونم .. ام من يه ترم از دي او پايين ترم و وقتي يه مشكلي برام پيش امده بود دي او خيلي يهويي..
- دي او هيونگ
- ها!؟
- منظورم اينه كه همين الان گفتي يه ترم ازش پايين تري نبايد "هيونگ " صداش كني!؟ نكنه گيي!؟ مي ترسي اگه بهش بگي "هيونگ" ديگه مثه دوست پسر بهت فك نكنه!؟
جمله اخرش رو با بي حس ترين حالت ممكن گفت و اصلا به قيافه دي او كه انگار همين الان به احياي قلبي نياز داشت و البته همين طور اصلا به چشاي گرد از تعجب اون پشمك كه همين الان فهميده بود اسمش اوه سهونه توجه نكرد
پسرايي كه نزديك كيونگ ميشدن كلا تو ذهن بك به دو دسته تقسيم ميشدن:
يا يه مشت ديوث مادر فاكرن كه براي زدن مخ دوست عزيزش و كوبيدن تو كراش بك (بوت كيونگ) بهش نزديك شدن يا يه پسر فاكينگ خوبن كه براي دوست عادي شدن باهاش بهش نزديك شدن كه اين مورد به دو دليل بدتر بود : ١- ممكن بود بخوان وارد ميدون جنگ با بك شن و جاش رو پيش كيونگ بگيرن
٢- از اونجايي كه كيونگ عاشق پسراي خوب بود ممكن بود عشق يه طرفه بزنه روشون و اين ميشد يه استارت براي به فاك رفتن گوش بك از چس ناله هاي صميمي ترين دوستش هنوزم يه حس سوزش خاصي داشت وقتي به دوران دبيرستان و اون پسره عن رنگ فك ميكرد
پس ترجيح ميداد به هر خري كه از ٢ كيلو متري كيونگ رد ميشه جوري انگشت فاكش رو تقديم كنه كه ديگه جرعت نگاه كردن بهش رو هم نداشته باشه
- من دوست پسر دارم
تازه داشت باز دمش رو با خيال راحت بيرون ميفرستاد كه با ديدن لباي جلو امده كيونگ انگار اون دي اكسيداي لعنتي براي موندن تو ريش بهش التماس و ناخوناشون رو تو ريه و ناي عزيزش فرو كردن و همين شد كه به شدت به سرفه افتاد
- اوه چيشد؟خوبي؟
سهون با نگراني مي پرسيد ولي خب انگار به هيچ كدوم از تخم مراغاي تو شلوار كيونگ نبود چون با يه قيافه کاملا پوكر بهشون زل زده بود
و اين بك كه با نگاه كردن به چشاي كيونگ داشت تمام اون فحشاي 21+ رو از چشاش مي خوند
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خب وقتي بك بالاخره از دست سهون و چرت و پرتاش درباره اينكه افراد گيم ادمن و نبايد ازشون بدش بياد و جمله فوق تخمي"Love is love" (كه حس ميكرد اگه يه بار ديگه بشنوتش رسما بالا مياره ) و البته نگاه هاي فوق تخيلي كيونگ راحت شده بود
هيچ وقت فك نمي كرد الان تو يكي از باراي هميشگيش در حالي كه دستش روي رون پاي دختر كناريش (كه حتي اسمش رو هم درست نمي دونست) در حال پيش روي باشه
سرش رو به سمت دختر چرخوند و تازه فهميد كه جوري داره عادي با بقيه حرف ميزنه كه انگار دست بك هم يكي از قسمتاي دامن كوتاهشه و به تخمدان هاش هم نيست كه دست بك كجاس يكم اخماش رو تو هم كرد و زمزمه كرد
- are you kidding me!?
و فقط دو ثانيه كشيد كه يكي از ديوثانه ترين لبخنداش رو بزنه و دستش رو جلو ببره و وارد لباس زير دختر كنه و شروع به بازي كردن باهاش كنه و بدون توجه به پاهاي دختر كه كمي بسته تر شده بود و كت عزيزش كه بين انگشتا و اون ناخوناي جادوگريش در حال به فاك رفتن بود با دختر بغليش شروع به صحبت كردن كنه!

alter egoWhere stories live. Discover now