"Lingerie"(11)

1.5K 291 61
                                    

بدنشو تکونی داد حس می کرد تمام اعضلاتش گرفته حس کوفتگی شدیدی تو بدنش داشت به زور چشماشو باز کرد

اولین چیزی که دید صورت غرق در خواب چانیول بود چند دقیقه طول کشید تا صفحش بالا بیاد و بفهمه چ خبر اون الان تو یه تخت و اتاق با چانیول بود و چانیولم کاملا لخت بغلش خوابیده بود

همین تحلیل ساده کافی بود تا یه ضرب روی تخت بشینه و دستشو تکیه گاهش کنه که این کارش مساوی شد با یه درد عمیق توی دستش از شدت درد دستش داد بلندی کشید

چشماش نا خواسته پر شد اونقدر دردش گرفته بود که اصلا متوجه نشد که چان با صدای دادش از خواب پریده و با موهایی که کاملا رو به هواس و چشای گرد داره نگاش می کنه

سرشو که بالا اورد تازه متوجه چانیول شد از پشت اون لایه اشک به زور می تونست ببینتش چن بار پلک زد تا دیدش واضح تر شه وقتی تونست خوب قیافه چانو ببینه اولین چیزی که تو دیدش زد گونه کبود پارگی بغل لبش بود

alter egoWhere stories live. Discover now