بدنشو تکونی داد حس می کرد تمام اعضلاتش گرفته حس کوفتگی شدیدی تو بدنش داشت به زور چشماشو باز کرد
اولین چیزی که دید صورت غرق در خواب چانیول بود چند دقیقه طول کشید تا صفحش بالا بیاد و بفهمه چ خبر اون الان تو یه تخت و اتاق با چانیول بود و چانیولم کاملا لخت بغلش خوابیده بود
همین تحلیل ساده کافی بود تا یه ضرب روی تخت بشینه و دستشو تکیه گاهش کنه که این کارش مساوی شد با یه درد عمیق توی دستش از شدت درد دستش داد بلندی کشید
چشماش نا خواسته پر شد اونقدر دردش گرفته بود که اصلا متوجه نشد که چان با صدای دادش از خواب پریده و با موهایی که کاملا رو به هواس و چشای گرد داره نگاش می کنه
سرشو که بالا اورد تازه متوجه چانیول شد از پشت اون لایه اشک به زور می تونست ببینتش چن بار پلک زد تا دیدش واضح تر شه وقتی تونست خوب قیافه چانو ببینه اولین چیزی که تو دیدش زد گونه کبود پارگی بغل لبش بود
YOU ARE READING
alter ego
Fanfictionكاپل: چانبك،بكيول!؟✨🔥/ كايسو🐻🐧 ژانر: رمنس🦋/ كمدي🤣/ اسمات😑👨❤️💋👨❌/ زندگي روزمره👀 BBH:shut the fuck up l'm not gay❌📛 🚫متوقف شده🚫 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ واو باورم نميشه دو كيونگسو.. اوه ساري بيب دي او بزرگ 👶🏻بخاطر...