با مشت بعدی که به صورتش خورد روی زمین پرت شد فکش واقعا درد گرفته بود
_چانیوللللللل بخدا حاملت می کنممممم چن بار بگمممم قانون ششم بکس که بهت گفتم چی بود تو که بچه خرخونی چنتا قانون ساده رو یادت نمی مونه؟
چان همون جور که بغل لبشو پاک می کرد از سر جاش بلند شد
_به حریف نگاه کنیم
بک عصبی قدمای محکمی به سمتش برداشت
_خب الان واقعا من این زمین لعنتی زیر پاتم که بهش زل زدی؟
سر چان بالا اومد و به بک نگاه کرد و بک واقعا درک نکرد چرا یه لحظه اون نگاه براش ترسناک بود شاید چون یکم زیادی سنگین بود و از اون دیک فیس انتظار همچین نگاهی رو نداشت
نگاهشو ازش گرفت و از پیست مبارزه پایین رفت برای امروز کافی بود
_قانونایی که بهت میگمو فقط حفظ نکن انجامشون بده وقتی می گم به حرف نگاه کن یعنی مستقیم بهش زل بزن درو دیوار حریفت نیست که بهشون زل میزنی انقدرم ضرباتتو رو هوا و پشت سر هم نزن تو قراره منو بزنی نه هوا رو اگه اینطوری حریفتو بزنی مطمعنن استخونات خاک شیر میشن...احمق
YOU ARE READING
alter ego
Fanfictionكاپل: چانبك،بكيول!؟✨🔥/ كايسو🐻🐧 ژانر: رمنس🦋/ كمدي🤣/ اسمات😑👨❤️💋👨❌/ زندگي روزمره👀 BBH:shut the fuck up l'm not gay❌📛 🚫متوقف شده🚫 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ واو باورم نميشه دو كيونگسو.. اوه ساري بيب دي او بزرگ 👶🏻بخاطر...