_نه نه ببین به مین دهن کوچولوتو ببند بگو دقیقا اینجا چه غلطی می کنی؟
_من چرا باید برات توضیح بدم اصلا به توچه اصلا وایسا ببینم منو تو فقط هم کاریم من شما رو میشناسم!؟
_به مسیح الان..
_اوه مستر عن رنگ واقعا خودتی؟
کای با شنیدن صدای اون عوضی به سمتش برگشت باورش نمیشد بازم داره اون عوضی خودخواه داره می بینه
_واو بیون بک بزرگتر شدی ولی هنوزم همون قدر کونی میزنی!
بک پوزخندی عمیقی زد
_معلومه که هستم انگار منو یادت رفته بچه! البته خب منم تو رو یادم یعنی نقش مهمی تو زندگی منو کیونگ نداشتی که یادم بمونه!
کیونگ در حالی که پوکر به بحث بین کای و بک نگاه می کرد نالید
_دی او
_اوه اشکال نداره من یادت میندازم من کیم من کسیم که رفیق کوتولت دیوانه وار عاشق..
YOU ARE READING
alter ego
Fanfictionكاپل: چانبك،بكيول!؟✨🔥/ كايسو🐻🐧 ژانر: رمنس🦋/ كمدي🤣/ اسمات😑👨❤️💋👨❌/ زندگي روزمره👀 BBH:shut the fuck up l'm not gay❌📛 🚫متوقف شده🚫 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ واو باورم نميشه دو كيونگسو.. اوه ساري بيب دي او بزرگ 👶🏻بخاطر...