_ولممم کن
برای دهمین بار سعی کرد دستای چانو از خودش باز کنه و به سمت جونگین هجوم ببره
اما چان که انگار جون جونگین به نگهداشتن بک بستگي داشت محکم تر گرفتشو عقب کشیدش
جونگین درحالی که به دیوار پشت سرش چسیبده بود با وحشت به بک نگاه می کرد
_یکی این وحشی رو جمع کنه
صورت بک رو به قرمزی رفت و مطمعنن اگه تو کارتونی چیزی بودن الان از کلش دود بلند میشد
_وحشی؟ هان؟ ارهههه من وحشیم حالا بدو بیا اینجا کیم جونگین این وحشی می خواد جرت بدههه
اخر جملش مساوی شد با وحشیانه حمله كردنش به سمت جونگين
از صداي داد و بيداداي بك چند نفري دورشون جمع شده بودن ولي هيچ كس جرعت مداخله نداشت
قيافه بك جوري بود كه مي تونست هر كسي كه سر راهش قرار بگيره رو به وحشي ترين حالت ممكن به فاك بده
YOU ARE READING
alter ego
Fanfictionكاپل: چانبك،بكيول!؟✨🔥/ كايسو🐻🐧 ژانر: رمنس🦋/ كمدي🤣/ اسمات😑👨❤️💋👨❌/ زندگي روزمره👀 BBH:shut the fuck up l'm not gay❌📛 🚫متوقف شده🚫 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ واو باورم نميشه دو كيونگسو.. اوه ساري بيب دي او بزرگ 👶🏻بخاطر...