Seven

315 74 4
                                    


part 7
harry pov

احساس عجیبی داشتم.چند ساعتی بود داشتم به حرف هایی که بین منو زین رد و بدل شد فکر میکردم.نمیدونم دقیقا چی بود،ولی دلم میخواست زین رو ببینم و بهش بگم متاسفم.
دور تا دور اتاقی که توش بودم رو یه بار دیگه نگاه کردم.تم خاکستری و سفیدش زیادی بی روح بود.انگار اینجا طراحی شده بود تا خستت کنه و بهم بریزتت...
اتاقی که در نداشت.نمیدونم چجور جادویی توش بکار رفته.ولی داخل اتاق هیچ دری به بیرون نداره.هیچ پنجره ای....
کتاب خونه ی گوشه ی اتاق پر از کتاب های قدیمی و دست نویسه.واسه قرن 2 یا 3 قبل از میلاد.و حتی قبل تر....
جالبه که اون موقع دانش نوشتن وجود داشته.
روی جلد یکی از کتاب ها یه نقاشی جالب وجود داره.یه بال سفید و یه بال مشکی.بالای بال ها یه حلقه ی نورانیه سفیده و زیرشون یه دم مشکی.
ترکیبی از نماد یه فرشته و یه شیطان.
دلم میخواد بخونمش.ولی کتاب باز نمیشه.هرکاری میکنم جلد ها از هم فاصله نمیگیرن
~ زور نزن

برگشتم سمت صدا.یه پسر بود.بهتره بگیم شیطان.موهای مشکیه رنگ شدش به بالا حالت داده شده بود و چشمای ابی کمرنگش بین مقدار زیادی خط چشم از حالت عادی پررنگ تر دیده میشدن...
~ بشین.از اون جایی که به خاطر اون دستبند هیچ قدرتی نداری،باید احساساتی مثل انسان ها داشته باشی.پس حتما گرسنه ای.برات چیزی اوردم تا گرسنه نمونی.

ظرف توی دستشو گذاشت روی میز.
+ ممنون

با دقت نگاهش میکردم.هر لحظه منتظر بودم بهم حمله کنه تا بکشتم ولی به نظر کاملا راحت میرسید.انگار نه انگار...این شیاطین چشونه؟!
~ فکر کنم همینا کافی باشه.من دیگه میرم.به چیزی نیاز نداری؟
+ ممنون.یه چیزی...

منتظر نگاهم کرد.
+ چرا کتاب باز نمیشه؟

یکم به کتاب توی دستم نگاه کرد.
~ کسی نمیدونه توش چیه یا حتی کی نوشتتش.اون کتاب مختص لوسیفر بود،وقتی خدا اونو به جهنم تبعید کرد،این کتاب همراهش بوده.حتی خود لوسیفر هم هیچ وقت حرفی ازش نزد...
+ منظورت اینه حتی لوسیفر موفق نشده اینو باز کنه؟

سرشو به معنی نه تکون داد
~ میتونست بازش کنه.ولی حرفی دربارش نمیزد...
+ پس چرا هنوز نگهش داشتید؟عملا به دردتون نمیخوره.

لبخند زد.واقعا لبخند زد.
~ نگهش داشتیم چون لوسیفر میخواست نگهش داریم.دست ما که نه،دست زینه. چون زین قدیمی ترین شیطانه.کسی نمیدونه کتاب چطوری به دستش رسیده یا اون چندمین شیطان خلق شدست.ولی حتی لیلیث هم در حد اون از لوسیفر اطلاعات نداره.همه ی ما به دست لوسیفر خلق شدیم.میدونی که؟

هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که شیاطین چجوری بوجود میان.ولی یجورایی اینکه لوسیفر خلقشون کرده مشخص بود.
+ یعنی شما روح ندارید؟وقتی کشته میشید.......
~ درسته.وقتی میمیریم،بهشت و جهنم نداریم.به هیچ تبدیل میشیم.مزایای نداشتنه روحه.

vice versa [zarry]Where stories live. Discover now