نامجون لبه ى كاناپه نشست و موهاى تهيونگ رو با دستش به هم ريخت :
باشه بداخلاق حالا اخماتو باز كن و من رو هيونگ صدا كن !باز ياد جين افتاد كه چطور چپ و راست يونگى رو هیونگ صدا میزد و اخماش بيشتر توی هم رفتن :
حالم داره از اين كلمه به هم ميخوره !به سمت نامجون كه ابرو بالا انداخته بهش نگاه ميكرد برگشت :
يكى ديگه به سرگرمى عزيزم چشم داره ... میگی بكشمش يعنى ؟نامجون لیوان آبجو رو سر كشيد و لیوانش رو روی میز کنار دستش گذاشت :
هميشه خشونت لازم نيست ...خم شد و چونه ى تهيونگ رو گرفت و سرشو كج كرد : هست ؟
صورتش رو جلو برد و خواست لباى تهيونگ رو ببوسه كه تهيونگ خودش رو عقب كشيد :
بس كن ! ميبينى كه تو مودش نيستم !نامجون که انتظار این طرز برخورد رو داشت ، خنديد و بلند شد .
همونطور كه به سمت اتاق ميرفت كه چرت بزنه آروم گفت :
تو مودش هم باشى جز لبات مگه چيز ديگه اى هم بهم ميرسه !وارد اتاق شد و قبل از اینکه در رو ببندن متوجه شد گوشيش ويبره میره .
با دیدن شماره ى يونگى سريع جواب داد :
به به گانگسترمون چطوره ...تهيونگ که پشت سرش اومده بود که لباس عوض کنه ، بى توجه بهش شروع كرد به دراوردن لباس هاش و نامجون كه با يونگى گپ ميزد روی صندلى راحتى گوشه ی اتاق لم داد :
واقعا شانس اوردی پسر ! اگه خونریزی مغزی میکردی ... بیخیال مهم اینه که الان سالمی ! ولی هى مين يونگى يكى بهم بدهكارى ...صداى افتادن يه چيزى مثه آويز لباس شنيد و به سمت منبع صدا برگشت که با چشم های گشاد شده ی تهیونگ مواجه شد ، اينقد جا خورد كه نشنيد يونگى چى گفت . فقط تونست بگه :
اها باشه ... ببین من بهت زنگ ميزنم !
و قطع كرد .تهيونگ که با شنیدن اسم یونگی از نامجون هزار تا فکر مختلف توی سرش ریخته بودن سعی کرد ریلکس باشه و مطمئن شخ که درست شنیده . روی صندلی راحتی خم شد و شونه هاى نامجون رو گرفت :
الان اسم كى رو اوردى ؟
YOU ARE READING
TaeGi - Silent Tears 🎭
Fanfictionفیک اشک های خاموش • کاپل اصلی : تهگی ( سوییچ ) ، یونجین • کاپل های فرعی : نامجین ، کوکمین ، هوپمین • ژانر : درام ، روانشناسی ، مافیا ، رمزآلود ، اسمات • نویسنده : Fallen Wolfie • موضوع : یونگی پسر مستقل ولی منزوی ای که تنها دوست صمیمیش جین هست زند...