Act 14 : Behind The Scene ( FlashBack PT 1 )

945 150 77
                                    

« فلش بک - 1 »« ۲ هفته قبل از اولین پارت »

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

« فلش بک - 1 »
« ۲ هفته قبل از اولین پارت »

ماشینش رو پارک کرد و پیاده شد .

به عمارت رو به روش نگاه کرد و بی توجه به دربانی که برای پارک ماشین جلو اومد وارد عمارت شد .

- کارم اونقد طول نمیکشه که نیازی به پارک ماشین باشه .

نامادریش مثل همیشه با سردترین و مصنوعی ترین لبخند دنیا تو هال سالن ورودی عمارت منتظرش بود :
اوه تهیونگ ... نمیدونستم امروز میای اینجا عزیزم !

حتی زحمت لبخند زدن هم به خودش نداد :
واسه خونه اومدن هم باید از تو اجازه بگیرم " مادام " ؟

لب هاش لرزید ولی لبخند تقلبیش پاک نشد :
اوه عزیزم اینجوری نگو تو پسر دوست داشتنی منی ، فقط از دیدنت سورپرایز شدم ! خیلی خوشحالم کردی که اومدی !

با خودش گفت " خوشحال ؟! تو میخوای سر به تنم نباشه ! "

صدای خنده ی چندنفر از سالن پذیرایی به گوشش رسید :
برو به مهمونات برس ! نه من چشم دیدن تو رو دارم نه تو از من خوشت میاد ، لازم نیست اعصابتو به خاطر من به هم بریزی ، پیر میشیا !
پوزخند زد و ادامه داد :
شایدم شدی ؟!

برای یک لحظه لبخند نامادریش کمرنگ شد ولی سریع به خودش اومد .
میدونست اگه با پسر یکی یه دونه ی رییس کیم دهن به دهن شه فقط قبر خودشو کنده :
مثه اینکه تهیونگ ما امروز یکم ناخوش احواله ... بهتره بری استراحت کنی منم بعد از رفتن مهمونا بهت ملحق میشم !

بدون نگاه کردن بهش به سمت راه پله ها رفت :
لازم نیست ؛ کارم زیاد طول نمیکشه فقط اومدم چند تا از خرت و پرتامو ببرم ! برو با مهمونات خوش باش !
جواب نامادریش تو صدای قهقهه ی مهمونا گم شد.

از پله های مرمر بالا رفت و خودشو به اتاق بزرگی که به عنوان انباری عمارت استفاده میشد رسوند .

تولد نامجون نزدیک بود و میخواست با پیدا کردن آلبوم بچگی هاشون سورپرایزش کنه .

TaeGi - Silent Tears 🎭Where stories live. Discover now