Act 17 : Behind The Scene ( FlashBack Pt 4 )

907 130 21
                                    

« فلش بک به آشنایی شوگا و تهیونگ ، قسمت چهارم ( آخر ) »

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

« فلش بک به آشنایی شوگا و تهیونگ ، قسمت چهارم ( آخر ) »

یونگی با صدای زنگ گوشیش از خواب پرید ؛ بلند شد و پلک هاش رو مالید ...

شماره ناشناس بود ...

قبل از اینکه جواب بده به ساعت نگاه کرد ساعت پنج صبح بود !

توی خواب و بیداری جواب داد : بله ؟

سول جو اونور خط بدون هیچ حرف اضافه ای فقط گفت :

شوگا ؟! هستی ؟!

از شدت درد گوشیش از دستش افتاد ...

نیم ساعت بعد شوگا در حالی که بند کفشش رو میبست به سول جو زنگ زد :

الان راه میفتم !

- باشه من تو بار میدنایت منتظرتم !

پنج صبح توی بار ؟!

اونجا برای اون هم راحت تر بود تا پارک یا جای دیگه ای ولی این یعنی از شب قبل اونجا مونده بود ؟!

قطع کرد و بعد از عوض کردن لباسش از خونه خارج شد ...

باید سریع برمیگشت ؛ حداقل قبل از ساعت معمولی که یونگی روزهایی که صبح کلاس نداشت ، برمیگشت !

فلش رو از جیبِ ریزِ کیف معماری دراورد ، این دو روز هربار نگاه یونگی به کیف میفتاد فقط دعا میکرد هوس ور رفتن باهاش رو نکنه !

با گذاشتن فلش توی جیبش ، گرم کنش رو مرتب کرد و از خونه خارج شد .

محظ احتیاط ازش چندین کپی تو ایمیل های مختلفی که بعد از برگشتن از خونه ی تهیونگ به دانشگاه ساخته بود ، گرفته بود !

وارد بار که شد جز سول جو فقط دو نفر دیگه اونجا بودن و چشم های خدمه ای که کل شب گذشته رو شیفت بودن با چشم غره بهش دوخته شده بود ، خودش هم این زندگی رو تجربه کرده بود و ناخودآگاه باهاشون همدردی میکرد !

TaeGi - Silent Tears 🎭Where stories live. Discover now