- « پارت اکسترا ۲ »
« خاطرات مین یونگی - قسمت اول »
« ۱۱ ساله ، سال اول راهنمایی »با صدای زنگ تفریح پا شدم جین مثل همیشه تو هپروت سیر میکرد و سرش رو روی میزش گذاشته بود .
دستم رو روی شونه ش گذاشتم و تکونش دادم :
جین بلند شو ... کلاس تموم شد ...سرش رو بلند کرد :
هوم ؟ تموم شد ؟ ... به این زودی ؟- هوف ، واسه تویی که خواب بودی بله زود گذشت !
زیر لب خندید و بعد از کش دادن بدنش خمیازه کشان گفت :
بریم رو پشت بوم ؟ مامان واسمون جعبه نهار درست کرده ...گرسنه م بود ؛ شب قبل بدون اینکه چیزی بخورم خوابیده بودم و صبح هم جز یه لیوان شیر نتونستم چیز دیگه ای بخورم :
باشه ... پاشو بریم ...جعبه های غذا رو از تو کیفش دراورد و به سمت پشت بوم راه افتادیم . واسه منی که چهار سال بود مادرم ترکم کرده بود و دیگه نتونسته بودم دستپختش رو بخورم ، دستپخت مادر جین همون چیزی حساب میشد که بهش میگفتن «دستپخت مامان» ...
جین طبق معمول در پشت بوم رو که قفل بود با یه سنجاق باز کرد : درست شد ! بفرمایید هیونگ نیم !
قبلا مچ چند تا از سال سومی هارو موقع سیگار کشیدن اینجا گرفته بودن و هم به خاطر اون هم ارتفاع خطرناکش در رو قفل میکردن ولی جین عاشق اونجا بود و منم سکوت و آرامشش رو دوست داشتم .
هفته ای یه بار بیشتر نمیومدیم که معاون متوجه نشه .
کف پشت بوم نشستیم ، من به لبه ی پشت بوم تکیه دادم و جین روبه روم نشست .برعکس جین من عاشق ارتفاع بودم :
اگه از ارتفاع میترسی چرا اینجا رو دوس داری ؟یکی از جعبه ها و چاپستیک رو بهم داد :
نمیترسم ... بدم میاد ! ولی اینجارو دوس دارم چون فقط خودمون دوتاییم و میتونیم راحت حرف بزنیم !نیشخند زدم :
همم ... حق داری وقتی تو کلاسیم دخترا دست از سرت برنمیدارن ...
YOU ARE READING
TaeGi - Silent Tears 🎭
Fanfictionفیک اشک های خاموش • کاپل اصلی : تهگی ( سوییچ ) ، یونجین • کاپل های فرعی : نامجین ، کوکمین ، هوپمین • ژانر : درام ، روانشناسی ، مافیا ، رمزآلود ، اسمات • نویسنده : Fallen Wolfie • موضوع : یونگی پسر مستقل ولی منزوی ای که تنها دوست صمیمیش جین هست زند...