first time

678 150 14
                                    

بازهم سکوت! مثل اینکه این چند پسر عکس العمل بهتری نسبت به سؤال هاش نداشتن.
بالاخره بعد از چند دقیقه خسته کننده سکوت کردن جین راضی شد تا جونگ کوک رو از اون گیجی دربیاره.

_خب...هانتر یعنی شکارچی و کال هم یکی از اوناست!

جونگ کوک به طرف کال برگشت و با تعجب بهش خیره شد.
جین که تمام رفتار جونگ کوک رو زیر نظر داشت به توضیحاتش ادامه داد.

_البته....کال شکارچیه عادی نیست....شکارچیه چیز های ماورائیه!

همین حرف کافی بود تا برق از سر کوک بپره! اونقدر سریع به طرف جین برگشت که صدای شکستن قولنج استخوان هاش رو به خوبی شنید.

_جانم؟؟؟؟!!!

حرکتش باعث خنده پسرها شد. جین درحالی که سعی میکرد خندشو کنترل کنه دوباره حرفشو تکرار کرد.

_یع..یعنی...چیزی مثله...مثله...گرگینه و ...خون اشامو....اینجور..چیزا؟؟؟؟

اینبار کال جواب سوالش رو داد.
_خب اره اما با این تفاوت که خون اشاما و گرگینه ها وجود ندارن!

جونگ کوک گیج شده بود.
_منظورت چیه؟... پس چیرو شکار میکنی؟

_خب میشه گفت من شناسایی میکنم... هنوز برای گرفتن و از بین بردنشون زیادی بی تجربم اون کارو کشیشا انجام میدن!

همینکه کال جملش رو به پایان رسوند صدای خنده بلندی از گوشه سالن به گوش رسید.
همه به علاوه جونگ کوک نگاهشون رو به وی دادن که مثل دیوانه ها قهقهه میزد.

_کش...کشیشا؟

وی به زحمت تونست یه کلمه بگه و بعد دوباره قهقهه زد. بقیه پسرا سرشون رو تکون دادن و به کارشون مشعول شدن و در این بین فقط جونگ کوک بود که منتظر بود توضیحی از وی بشنوه.

بالاخره خنده هاش تموم شد و صاف روی مبل راحتی نشست و با انگشتش اشکهاشو از گوشه چشمهاش پاک کرد. همونطور که لبخند رو لبش بود سرش رو تکون داد میخواست گوشیش رو برداره و دوباره مشغول بازی بشه که با صدای جونگ کوک سرش رو بالا گرفت و به اون پسر خیره شد.

_من هنوز منتظرم!.....چه چیز کشیش اینقدر خنده داره؟

خنده رو لبهای وی تبدیل به پوزخند شد و با لحن آزار دهنده ای برای جونگ کوک شروع به توصیح دادن کرد.

_کشیشا چندتا ادم احمقن که درباره چیزایی صحبت میکنن که همه میدونن...تنها کاری که میکنن اینه که از علم بقیه به نفع خودشون استفاده کنن!

_نه! اصلا اینطور نیست تو از کجا اینقدر مطمئنی؟

پوزخند رو لبهای وی بعد از جمله کوک بزرگتر شد و با صدایی که بم تر شده بود ادامه داد

_نکنه بهت برخورده پسر کوچولو؟ چیه نکنه پدرت کشیشی چیزیه؟ هه...اگه اینطوره از اینجا برو...شاید ما ادمای درستی نباشیم اما حداقلش تظاهرر نمیکنیم مثل اون کشیشای خپل!

Invisible [Vkook] Season1Where stories live. Discover now