"چیکار..چیکار کردی باهاشون؟"زین با صدای لرزون پرسید و هری و به سینش محکمتر چسبوند و امیدواره اونکاری که فکرشو میکرده نکرده باشه
برگه طلاقو پر کرده باشه
"من ..من فک میکردم میخوای از شر این ازدواج خلاص شی حتی یادتم نمیومد پس فک کردم اینجوری..راحتری"سرشو از رو سینه زین بلند کرد تا درست ببینتش و وقتیم حرف میزد صداش میلرزید
"من برگهارو امضا..امضا کردم"
"هز نه..نکردی ..بهم بگو نکردی؟"
"میخواستم برگهارو بفرستم که الیزا مریض شدو سروکله تو پیدا شد"
"کدوم روز؟"زین اخم کرد
"اونروزی که راجب الیزا و ازدواجمون فهمیدی،بعدش یجورایی یادم رفت پستشون کنم"هری گفت و با کمرویی لبخند زد وقتی زین ازسر اسودگی هوف کشید
"خداروشکر!"زین تاحالا انقد توزندگیش احساس اسودگینکرده بود
"تو-"زین حرف خودشو قط کرد و سریع هری و کشید سمت خودشو بوسیدش تا جایی ک هردو برای نفس گرفتن عقب کشیدن و سخت نفس میکشیدن
"هری ادوارد استایلز مالیک"زین جدی توگوشش زمزمه کرد و پیشونی خودشو به پیشونی هری زد,هردو چشماشونو میبندن و طعم خوب و سختو موقعیت و میچشن
"جرئت نداری به ترک کردن من حتا فکرم کنی ،فهمیدی؟"هری سریع سرشو تکون داد
"خوبه"زین هوم کشید و دوباره بوسش کرد
هری سرشو کج میکنه تا بوسه رو عمیق تر کنه و پاشو دوطرف زین حلقه کرد،و دستشو روبدن زین گذاشت
مرد چشم عسلی ناله کرد وقتی هری دستشو زیر تیشرتش برد و اروم بالا میبردش،ی لحظه بوسرو قطع کردن تا هری بتونه تیشرتشو کامل دربیاره قبل اینکه لباشو رو گردن زین بزاره وتمام گردنشو لاوبایت بزاره"هز بسه-"زین ناله کرد و وقتی هری دوباره لاله گوششو مکید درحالیکه باسنشو رو دیک زین تکون میداد
"هز-"نفس زین برید وقتی پوست گوششولیس میزد
واقعا باید تمومش کنه چون..
"هز من نمیتونم..نمیتونم..نم..مممم..خودمو کنترل کنم..شت..اوه..این دفه"زین بین نالهاش گفت
"شاید نمیخوام که خودتو کنترل کنی"هری رو سینه ی تتو شده زین لب زد و همین جمله کافی بود نا زین زود چشماشو بازکنه
سرشو تکون داد و نفس عمیقی کشید
"هری بس کن لاو.تو..تو اماده نیستی"زین زمزمه کرد و با مهربونی صورتشو عقب کشید ،صورت هریو قاب گرفت و توچشماش نگاه کرد
"ه..هستم"خط استخون گونه زینو مالید"من فقط-"خودشو به پسر بزرگتر چسبوند و ی بوسه از لباش دزدید
ESTÁS LEYENDO
Infinity >>Zarry (Persian translation)
Fanficچيزي كه توي گذشتس , مقدمس. -شكسپير (تو ميتوني بدويي ميتوني قايم شي ولي نميتوني از گذشتت فرار كنى)