#if_i_had_you
#zayn
تا موقع شام ولگردی کردیم و بعد برگر کثیف از گوشه خیابون خریدیم(اینا فلافل ندارن درک کنین...میرن برگر گثیف به جا فلافل کثیف میخورن😁)...سر خوردن برگرا لیام کلی به من و بِر غر زد ولی خودش سه تا خورد
با اون لحن گوگولی کلی از مضرات روغن سوخته و گوشت قرمز و خیارشور دبه ای حرف زد در حالی که یه برگر گنده رو داشت گاز میزد و به نظرم خیلی کیوت بود...خیلی دوست داشتم لیام مست و هم ببینم چون مطمعنن خیلی بامزه میشد
_ما باید سه روز آینده فقط سبزیجات بخوریم ...باورم نمیشه همچین چیزی خوردم... وای خیلی ناسالم و غیر بهداشتیه
دلم میخواست سرمو بکوبم به میز ولی نگاهم به قیافه ی اخمو و دهن پرش افتاد...لپایی که باد کرده بودن و مث سنجاب تند تند داشت می جوید و وسطشم یه غر میزد
اون موقع دلم خواست لپای کیوت نرمالوش و بکشم...شایدم گازش بگیرم
بِر چیکن برگر کوچولوش و تقریبا تموم کرده بود و سرش از خوابالودگی گیج میرفت
بعد از شام لیام بغلش کرد و بِر سرش و گذاشت رو شونه ی لیام و تا برسیم به ماشین خوابش برد
_هی رفیق...ممنون که امروز با ما اومدی...من و بر خیلی وقت بود اینجوری بهمون خوش نگذشته بود
بهش لبخند زدم
_ب.به.منم..خ.خ.خیلی..خ.خوش.گ.گ.گذشت
چشا و ریز کرد و روبه روم ایستاد و بم خیره شد
_به نظرم این که لکنت داری جذابه...یه جورایی اووم...عاره همون جذاب
چشام گرد شد ...فک میکنه لکنت داشتن جذابه؟...گاد...اون بلده چطوری مخ بزنه
_خ.خوب...مرسی
_تو دوست داری امشب پیش ما بخوابی؟...رو پشت بوم تا خوابمون ببره ستاره میشماریم
خوب پیشنهاد وسوسه انگیزی بود ولی ما همچین کاری نکردیم تا برسیم به خونه شون منم خوابالو شدم و لیام مجبور شد هم پسرش و تا خونه بغل کنه هم مواظب باشه من موقع تلو تلو خوردن با چشای بسته نیفتم
بِر و خوابوند روی تخت خیلی بزرگی که وسط یه اتاق بود و منم خودمو پرت کردم کنارش
_هی زی...تو میخوای با بوت و کاپشن بخوابی مرد؟
چشمام گرم خواب شده بود ولی این که کفشا و کاپشنم و از تنم درآورد حس کردم و بعد از چند دقیقه تخت دوباره تکون خفیفی خورد و من سعی کردم لبخند بزنم
#imagine
#setti

YOU ARE READING
IF I HAD YOU...(z.m)
Fanfictionاگه دنیا یه دروغ مزخرف بزرگ باشه این که من دوستت دارم یه واقعیته... . . . . زیام استوری&لیوم تاپ و همچنین زیاد طولانی هم نیست کامل شده