It's late

805 115 2
                                    

#if_i_had_you
#zayn
لعنتی...من دیرم شده بود
درحالی که کاپشنم و به دندون گرفته بودم تا روی تیشرت چروکم بپوشمش سعی کردم با کمترین صدای ممکن کفشم و پام کنم و فاک... لنگه ی لعنتیش کجا بود؟
زیر تخت و نگاه کردم...اون طرف بود رفتم که بردارمش که صدای خوابالوی لیام باعث شد بخوام سرم و از زیر تخت بیارم بیرون اما کله م محکم خورد به لبه ش و باعث شد بخوام با صدای بلند فحش بدم ولی جلوی خودمو گرفتم
_هی زین...تو داری میری؟
سرمو با دست مالیدم
_د.دیرم.ش.شده
_میرسونمت
از جاش بلند شد و اوه...محض رضای خدا اون با بالا تنه ی لخت خوابیده بود؟
کفشم و بدون نگاه کردن به لیام پوشیدم و بلند شدم که زودتر از در برم بیرون ولی دم در یادم اومد که بر کوچولوی با مزه م خوابه و ازش خداحافظی نکردم...برگشتم و بوسه ی آرومی رو گونه ی سرخ و تپلش گذاشتم
وقتی سمت در رفتم لیام با یه لبخند منتظرم بود
_هی تو دیرت شده بود
_د.دلم...ب.ب.براش..ت.تنگ..م.میشه خوب
_به نظرم اینقد سوییت نباش...به نفعته مرد ...جدی میگم
خندیدم
_م.میتونی...گ.گم.شی...ل.لی.لیُم
خندید
_تو خیلی بامزه اسمم و صدا میکنی
_ش.شات..عاپ..ل.لیُم
تا وقتی برسیم به کافه تلفظ منو مسخره کرد مرتیکه ی کصخل :|
ماشینش و رو به روی کافه پارک کرد و من مشغول باز کردن کمربندم شدم
_کی دوباره میبینمت؟
_گاد...ت.تو..کا.کار..و.زندگ..ی..ن.نداری؟
_من رییس خودمم و خوب یه چیزایی از کار مهم ترن برام...مث روابط دوستانه م...پسرم
مکثی کرد
_و جدیدا تو...موجود لاغر مردنی عزیز
خندیدم
_ت.تو...ز.زدیش...ت.تبریک..م.م.میگم
اخم کرد
_چی و زدم؟
_م.مخ..م.منو...پ.پ.پین
لبخند شیطانی ای زد
_دیرت شده لاو
(میدونم ریدم قشنگا به روتون نیارین😁)
اون روز وقتی به سوییت کوچولوی خودم برگشتم فهمیدم که من و لیام چقد با هم فرق داریم...ما آدمای متفاوتی بودیم...من تو زندگیم زیادی آسیب دیدم از آدما و نمیدونستم آخر این آشنایی چی میشه
من دوست داشتم کنار اون دوتا باشم و تماشا شون کنم...هر صبح قبل از این که برم سر کار بر و ببوسم و تا وقتی برسم با لیام بحثای خنده دار احمقانه کنیم...ولی این زیادی رویایی بود
و من حس میکردم دنیا داره باهام شوخی میکنه
#imagine
#setti

IF I HAD YOU...(z.m)Where stories live. Discover now