-"لوهان!" لوهان با صدایی که ناگهانی اسمشو گفت از جا پرید و بسته ی قرص تکسین دهنده ی درد دستشو به زمین انداخت.
-"آه نمیدونستم اینقدر ترسویی "سهون قبل از لوهان وارد عمل شد و بسته ی دارویی که نمیدونست به چه دردی میخوره رو از روی زمین برداشت و بهش برگردوند.لوهان هول کرد و خواست اونو سریعا پس بگیره ولی موفق نشد.
-" 500میلی گرم؟"
در حالی که سهون سعی داشت نوشته های روی قوطی رو بخونه لوهان تمام تلاشش رو میکرد که اون قوطی رو ازش پس بگیره.
-"این چه داروییه؟؟اوآبائین؟میلی گرمش واقعا زیاده " لوهان بالاخره موفق شد بسته رو از چنگ سهون در بیاره.
-"بهت گفته بودم آسم دارم"
-"آه درسته" سهون با وجود اینکه آدم هارو خیلی زود میشناخت ولی اون لحظه نتونسته بود متوجه بشه که لوهان داره بهش دروغ میگه.
*********
-"این اواخر به بیمارستان سر زدی؟ "کیونگسو هرچند در ظاهر خیلی آروم به نظر میرسید ولی دل تو دلش بند نبود.در حالی که کنار لوهان به سمت تاکسی ها راه میرفتند وانمود میکرد که با گوشیش مشغوله.
-"آه،چیزه.راستش آره یه ماه پیش برای چک آپ رفتم و دکترم گفت که اوضاعم خوبه ".لوهان لبخندی که به خودش تلقین کرده بود حقیقیه رو به لب نشوند،هرچند کیونگسو هیچوقت باورش نمیکرد.
قدمهای کیونگسو به سمت تاکسی سریعتر شد و لوهان همون لحظه با شنیدن صدای عصبانی کسی که از پشت سرشون داد میزد وحشت زده ایستاد و سعی کرد وضعیتو هضم کنه.
اوه سهون با قدمهای تند و محکمی به سمتشون میومد.
-"چی شده؟ "کیونگسو وقتی متوجه شد که لوهان هنوز هم سوار نشده سرشو بیرون آورد و پرسید.
-"اوه سهون داره میاد اینجا"
از صدای لوهان کاملا مشخص بود که تعجب کرده.
-"تو فکر کردی داری چیکار میکنی؟ "سهون با عصبانیت غرید.
-"چی؟" لوهان هنوز هم منظور سهون رو متوجه نمیشد و با چشمهای گرد شده به پسرک قدبلند زل زده بود.
-"نکنه داری بهم خیانت میکنی؟بهت گفته بودم منتظرم بمونی" و بعدش سهون نگاه های خشمگینش رو به سمت کیونگسو چرخوند.اونقدر عصبانی بود که برای جلوگیری از هرگونه اتفاق ناگوار و ناگهانی هر دو دستشو هم مشت کرده بود ولی این جلوی لرزش دستهاشو نمیگرفت.
-"چی؟ "سهون به این قیافه ی لوهان بیشتر از همه چیز عصبانی شده بود.
-"همون سوال رو هی تکرار نکن داری اعصابمو به هم میریزی"
-"اوه سهون" تو صورت لوهان لبخند کوچیکی به وجود اومد.
-"چیه؟"
YOU ARE READING
Touch my Heart
Fanfictionلوهان با عاشق شدن به سهون بزرگترین اشتباه زندگیشو انجام داده بود. تونسته بود لبخند رو به لبهای سهون بیاره ولی لبخند خودشو از دست داده بود... ᯽᯽᯽ زوج: هونهان، کایسو ژانر: عاشقانه، مدرسهای، انگست وضعیت: تکمیل شده✅ لینک زبان اصلی https://my.w.tt/WzEL6...