سهون به محض پیاده شدن از تاکسی اطرافو بررسی کرد و پرسید
-"اینجا کجاست؟"
-"این جاده ی پشتی خونمونه احتمالا چون تو تاریکی دیدیش الان بنظرت آشنا نمیاد "لوهان با لبخند مهربونی توضیح داده بود.
-"ممکنه.چرا اینجاییم؟" لوهان ترجیح داد در مقابل این سوال سکوت کنه چون چند لحظه ی دیگه سهون جوابشو میگرفت.
-"آه،پس بخاطر این بود "سهون وارد کافه شد و از اونجایی که به محض ورودش با جونگین روبرو شده بود غرولند کرد" حالا واجب بود اینجارو انتخاب کنی؟"
لوهان با حفظ لبخندش صبر کرد تا جونگین بهشون نزدیکتر بشه.
-"لوهان مثل اینکه بدعادت شدی و هر روز داری مدرسه رو میپیچونی!" جونگین با ابروهای در هم کشیده ولحنی جدی رو به لوهان حرف میزد.
-"من"...
-"مسبب پیچوندن مدرسش منم،دارم به لوهان زندگی واقعی رو نشون میدم".
سهون با لحن از خود راضی و مطمئنش عملا شمشیرشو به سمت جونگین نشانه گرفته بود.
-"ببخشید شما کی بودی؟به جا نیاوردم!"
جونگین یه قدم عقب رفت و با نگاه تحقیر آمیزی سر تا پای سهون رو برانداز کرد.
-"من اوه سهون دوست پسر لوهانم.در تعجبم که اینقدر زود فراموشم کردین!" لحن سهون هم متقابلا تحقیرآمیز بود و بنظر میومد هر دو مرد جوان بسی آتیشی شدن و هر لحظه ممکنه قیامتی به پا بشه" هرچند از این به بعد قراره بیشتر همو ببینیم،اگه فراموشم نکنین بهتره"
-"چی؟ "جونگین قهقهه ی کوتاهی سر داد و با پوزخند عصبی کننده ای گفت"نمیدونم چرا ولی چشمم آب نمیخوره"
-"از چی؟"
-"خب لوهان و تو...میدونم که این رابطه زیاد طول نمیکشه"
-"کیم جونگین "لوهان هشدار داد
-"لوهان تو از کی حرف منو گوش نمیدی؟ "نگاه جونگین الان یه حالت خشمگین پیدا کرده بود.مثل اینکه آوردن سهون به کافه یه اشتباه محض بود.
-"تو خونه در موردش حرف میزنیم"
لوهان برای از بین بردن فضای عصبی به وجود اومده دست سهون رو گرفت و دنبال خودش بیرون کشید چون اگه کمی بیشتر اونجا میموندن صد در صد دعوا میشد و ممکن بود سهون ترکش کنه.هرچند هدف خودشم همین بود ،اینکه سهون بیخیالش بشه؛اما در ضمن نمیخواست ازش دور بمونه.
**********
لوهان با تعجب تو گوش سهون زمزمه کرد -"چرا اومدیم داروخونه؟"
سهون به نظر کمی آروم تر شده بود،از وقتی که کافه رو ترک کردن حدود یک ساعتی میگذشت و نگاه های سهون به نظر ملایم میومد.
YOU ARE READING
Touch my Heart
Fanfictionلوهان با عاشق شدن به سهون بزرگترین اشتباه زندگیشو انجام داده بود. تونسته بود لبخند رو به لبهای سهون بیاره ولی لبخند خودشو از دست داده بود... ᯽᯽᯽ زوج: هونهان، کایسو ژانر: عاشقانه، مدرسهای، انگست وضعیت: تکمیل شده✅ لینک زبان اصلی https://my.w.tt/WzEL6...