(یک هفته بعد)
-"کیونگسو،کاش یبارم تلاش کنی که باهاش حرف بزنی".
آقای کیم با ناچاری شونه ی کیونگسو رو فشرد.لوهان بعد از بحثش با جونگین ،با هیچکس حتی یک کلمه هم حرف نزده بود.این روز ها میشه گفت اصلا از تختش بیرون نمیومد. فقط داروهاشو مصرف میکرد و میخوابید.
کیونگسو سرشو با موافقت تکون داد و با راحتی خاصی وارد اتاق شد.از دیدن تخت خالی لوهان متعجب شد،چشمهاشو تو اتاق گردوند و متوجه شد روی مبل کنار پنجره نشسته و با قیافه ی ناراحت ،رنگ پریده و عبوسی داره بیرون رو تماشا میکنه.
لبخند لوهان هیچوقت و تحت هیچ شرایطی از لبش پاک نشده بود و الان کیونگسو با دیدن این قیافش حس میکرد با فرد غریبه ای طرف شده.
به سرعت افکارشو دور انداخت و به لوهان نزدیک شد.
-"هی لوهان داری شکلک بازی در میاری؟؟باید بگم این قیافه اصلا بهت نمیاد".
کیونگسو هرچند برای جلب توجه لوهان تلاش کرده بود اما فایده ای نداشت؛لو همچنان با چشمهای سرد و بی روح داشت منظره ی بیرون رو تماشا میکرد.
-"بعد از مدت کمی برات یه قلب پیدا میشه و عملت میکنن.اینقدر افسرده نباش".
لوهان نفس عمیقی کشید ولی همچنان به کیونگسو توجه نمیکرد.
-"بخاطر اونه مگه نه؟اوه سهون".
لوهان ترجیح داد سکوت کنه و این صبر کیونگسو رو لبریز کرده بود.با کلافگی از اتاق خارج شد و رو به آقای کیم که تو سالن قدم میزد گفت -"حرف نمیزنه".
-" آه!"
مرد میانسال سرخورده روی یکی از صندلی ها نشست.
-"فقط یه نفر میتونه دوباره لبخند رو به لبش برگردونه".
-"نه"
جونگین یهویی از ته سالن پیداش شد و با خشونت وسط حرف کیونگسو پرید؛خیلی خوب میدونست که منظورش کیه!
-"جونگ"...
-"گفتم نه.اون یارو به هیچ وجه لوهان رو ملاقات نمیکنه.دو کیونگسو،بهم قول بده بهش هیچی نمیگی".
کیونگسو مکث بلند مدتی کرد چون واقعا نمیدونست باید چیکار کنه.از طرفی نگران روحیه ی لوهان بود و از طرفی نگران اعتماد جونگین...باید چیکار میکرد؟!
-"دو کیونگسو؟؟"
-"خیلی خب".
با عصبانیت کوله پشتیشو روی یکی از شونه هاش انداخت و از بیمارستان خارج شد.
*****
کیونگسو به جونگین به قول داده بود و باید سر حرفش میموند ولی دیدن لوهان تو اون وضعیت واقعا اذیتش میکرد.لوهان تبدیل به یه آدم دیگه شده بود که کیونگسو دیگه نمیتونست اونو بشناسه.لبخندش و روحیه ی بشاشش کاملا نابود شده بودند.
YOU ARE READING
Touch my Heart
Fanfictionلوهان با عاشق شدن به سهون بزرگترین اشتباه زندگیشو انجام داده بود. تونسته بود لبخند رو به لبهای سهون بیاره ولی لبخند خودشو از دست داده بود... ᯽᯽᯽ زوج: هونهان، کایسو ژانر: عاشقانه، مدرسهای، انگست وضعیت: تکمیل شده✅ لینک زبان اصلی https://my.w.tt/WzEL6...