16

335 101 4
                                    

-"اوه سهون".

سهون موقع بستن صندوق عقب،جونگین و کیونگسو رو دید که از تپه پایین میومدند.شادی چهره هاشون حتی از مسافتی که سهون ایستاده بود هم دیده میشد.

-"لوهان کجاس؟"

جونگین نگاهشو داخل ماشین گردوند و وقتی متوجه نبود لوهان شد پرسید.

-"پایینه.گفت که میخواد یکم بیشتر اونجا بشینه،از رودخونه خیلی خوشش اومده." البته که از قبل هم میدونست که لوهان از اونجا خوشش میاد.

-"پایین رودخونه هست؟"

کیونگسو بدون منتظر موندن واسه ی جواب،بدو بدو از تپه پایین رفت.

-"دو کیونگسو" و حتی فریاد جونگین هم نتونست متوقفش کنه.

-"لوهانم با خودت بیار"

-"باشه"

********

-"لوهان." کیونگسو بعد از چند دقیقه تماشا کردن رودخونه،به سمت لوهان رفت تا از خواب بیدارش کنه.

-"اینقدر زیاد نخواب.یالا،پاشو.یه چیز خیلی مهمی هست که باید برات تعریف کنم." با وجود اینکه کیونگسو هیجان زده سعی داشت لوهان رو بیدار کنه و هی صداش میزد و تکونش میداد ولی هیچ واکنشی از لوهان دریافت نکرده بود.

-"لوهان آه"

شوق توی چهره ی کیونگسو ناگهان از بین رفت و با شدت بیشتری تکونش داد.خواب لوهان هیچوقت اینقدر سنگین نبود!

-"نه." کیونگسو ناباورانه سرشو به طرفین تکون میداد و مدام این کلمه رو زیر لب تکرار میکرد.

*******

-"چرا هنوز نیومدن؟" جونگین کلافه نفسشو بیرون داد و به ساعتش نگاه کرد.

-"آه،بالاخره اومدن." سهون از ماشینی که بهش تکیه داده بود جدا شد و چند قدم به سمتشون برداشت. "چطور تونست اینقد زود بخوابه؟" سهون با لبخند به سمت کیونگسو که لوهان رو کول کرده بود قدم برمیداشت ولی جونگین متوجه شده بود یه چیز ماجرا میلنگه؛چون حتی از اون فاصله هم میتونست چشمهای خیس از اشک کیونگسو رو ببینه .

کیونگسو به آرومی هق هق میکرد و سعی داشت که سر پا بایسته ولی دیگه نتونست قدم دیگه ای برداره و روی زانوهاش زمین افتاد.

-"نه..." جونگین هم همون حرف رو گفته بود.سهون رو که چند قدم ازش جلوتر بود، با سرعت کنار زد و جوری که انگار زندگیش به این موضوع بستگی داره سریع دوید و خودشو به کیونگسو و لوهان رسوند.

-"جونگین"

وقتی کیونگسو با شدت شروع به گریه کرد ضربان قلب جونگین از شدت ترس بالا گرفت.و سهون هم همینطور...ولی سهون نتونسته بود مثل اون دوتا واکنش شدیدی نشون بده.در واقع سر جاش خشکش زده بود و در ضمن اینکه نمیدونست باید چیکار کنه، هیچ کاری هم نمیتونست انجام بده.

Touch my HeartWhere stories live. Discover now