Part 2

2.3K 277 289
                                    


سلام

در دادن ووت و کامنت خساست به خرج ندین..


لیام دستمال گردن رو از رو چشماش برداشت تا چشمای خوشرنگشو ببینه..

لیام- واقعا فک کردی تموم شد؟ تازه اول شبه...

لویی- نه.. خواهش..

لیام نذاشت بیشتر حرف بزنه و با فرو کردن دوتا انگشتاش تو دهن پسر اونو ساکت کرد... همزمان صورتشو میبوسید و لباشو مک میزد..

لیام- خوب خیسشون کن.. به جز حرف زدن میتونی استفاده های دیگه ای ازش بکنی..

انگشتاشو تا ته تو گلوش فرو کرد و باعث شد عق بزنه و چشماش که تازه داشت اشکشون خشک میشد دوباره تر بشه..

مژه هاش به هم چسبیده بود و قطره های اشک بی وقفه از چشماش پایین میریخت...

انگشتاشو بیرون کشید و بهش اجازه نداد نفسش جا بیاد.. خودشو به لباش فشار داد..

لیام- برام ساک بزن...

لویی بیجون لباشو از هم باز کرد و زبونشو رو عضو سفت لیام کشید..لیام موهاشو بین انگشتاش گیر انداخت و سرشو بیشتر به خودش فشار داد..

لیام- تو چرا بیکاری؟

سیگار نیمه سوخته رو از بین لبای زین گرفت و یه کاندوم تو صورتش پرت کرد... پوک عمیقی گرفت و دودشو تو صورت پسر کوچیکتر فوت کرد...

زین- قرار حس خوبی بهت بدیم..

لیام نیشخند زد و خودشو از تو دهن لویی بیرون کشید.. پسر رو تو بغلش بالا کشید تا پشتش به سینش بچسبه و شروع کرد به مکیدن و گاز گرفتن شونه و گردن پسر کوچیکتر..

پاهاش رو بین پاهای لویی گذاشت و از هم بازشون کرد تا زین بتونه راحت بین پاهاش بشینه ...

به سینه لیام تکیه داده بود و لبهاش از هم باز مونده بود.. به نظر میرسید اون دوتا قصد ندارن فعلا بیخیال بشن و لمس شدنش توسط اونا قرار بیشتر از این طول بکشه..

لیام لباشو رو لبای لویی چسبوند و شروع کرد به مک زدن زبونش کرد و دستاش رو باسن لویی بود تا لرزششو کنترل کنه..

زین همونطور که انگشتاشو تو پسر تکون میداد روش خم شد و نوک سینه سفت شدشو مک زد و گاز گرفت..

نفس لویی گرفت و به هق هق افتاد..

لویی- اههه... دی.. دیگه... هق... نمیتونم...

زین لویی رو برگردوند و به سینه لیام فشار داد...کاندوم رو رو خودش کشید و واردش شد. سعی کرد پروستاتش رو پیدا کنه..

توی سینه لیام نفس نفس میزد و ناخوناش پوست لیام رو خراش میداد..

لیام- اون عالیه... به نظرت میتونه همزمان برام ساک بزنه...

Mistake [z.m_l.s]Where stories live. Discover now