Iran
سلام سلام
این پارت یه پیش زمینه راجب اتفاقاتیه که برا شخصیتا افتاده و از پارت بعد دوباره روال بوک و داستان دنبال میشه.. اونجایی که زین مرگ خودشو جعل کرده و فعلا متواریه...اپ بعدی بستگی به استقبال خواننده های بوک داره..
لطفا بوک رو تو ریدینگ لیستتون اد کنید
(زین، چند روز قبل ترک کردن لیام)
همه چی به بهترین شک و طبق نقشش پیش رفته بود ولی یه چیزی اشتباه بود.. نمیتونست از لیام دل بکنه.. با هر قدمی که به عملی کردن نقشه ش نزدیک میشدن بیشتر مردد میشد.. شک و دودلی داشت مثل خوره روحشو میخورد و نابود میکرد..
نمیدونست کل مسیر و چطور دانندگی کرده ولی سرعتش انقد زیاد بود که نتونست ماشین رو کنترل کنه و سپرش به ستون پاركينگ خورد..
زین- فااااااک..
ماشین رو همونجا ول کرد و ناخوناشو با حالت عصبی میخورد.. همه چیز به حالت ازار دهنده ای کند سپری میشد و بیشتر ازارش میداد..
به محض باز شدن در اسانسور، مشتشو به در کوبید.. کلیدا رو تو ماشین جا گذاشته بود و این مساله بیشتر کلافش میکرد..
هری رو که یه شلوار اسلش مشکی تنش بود از جلو در کنار هل داد و وارد خونه شد..هری- صبح بخیر.. بیب...
پسری که فقط یه باکسر تنش بود و کنار کانتر ایستاده بود توجهشو جلب کرد.. هری رو با حالتی که چندشش شده بود نگاه کرد و سمت پسره غریبه رفت..
زین- بیرون.. همین حالا..
وقتی دید پسر ماتش برده و حرکتی نمیکنه، بازوشو گرفت و سمت در کشید..
پسر- من.. هری.. این کیه؟
اونو که نیمه لخت و گیج شده بود بیرون پرت کرد و در رو بست..
هری به دیوار تکیه کرده بود و تماشاش میکرد.. پسر غریبه در میزد و مدام هری رو صدا میکرد..همه لباسایی که تو راهرو و رو مبل پخش شده بود رو جمع کرد و سمت در برگشت..
هری یکی از پیراهنا رو از بغلش بیرون کشید..
هری- اینو خیلی دوست دارم..
زین- خفه شو..
در رو باز کرد و همه لباسایی که جمع کرده بود رو بیرون جلو پسره انداخت و از کیف پولش هر چی پول نقد داشت جلوش پرت کرد..
زین- دیگه اینورا پیدات نشه.. دیگه اینورا پیدات نشه..
کلمه ها رو با تاکید گفت تا کاملا متوجه منظورش بشه و با تموم قدرتش در رو به هم کوبید و بهش تکیه کرد..
YOU ARE READING
Mistake [z.m_l.s]
Fanfictionداستان زيام و زويي و لرري و تري سام داره لطفا زير ١٧ سال نخونه ممنون لیام- اون خیلی مسته.... فک نکنم بتونه به ما سرویس بده زین از کنار پنجره به پسر نگاهی انداخت و با لبخند شیطانی جواب پارتنرشو داد. زین- اون خوشگله.. و گی گفته ما منتظر میشیم تا اون...