پارت ١

3.1K 256 136
                                    


سلام

ووت و کامنت یادتون نره..

این بوک به افراد زیر 17 توصیه نمیشه

شب تولد ليام...

قطره های بارون خودشونو به شیشه ماشین میکوبیدن و رفته رفته شدت بارون بیشتر میشد... مرد با موهای مشكى سرشو به پنجره تکیه داده بود و قطره های بارون رو که به خاظر سرعت رو شیشه سر میخوردن رو تماشا میکرد.

سرشو چرخوند و به مردی که پشت فرمون نشسته بود نگاه کرد مرد به خاطر بارون رو رانندگی تمرکز کرده بود. هر دوشون نیمه مست بودن و کل مسیر تو سکوت گذشت.

زین- رسیدیم لاو

لیام- می تونستیم از بار مستقیم بریم خونه نه اینکه تا اینجا تو این بارون برونیم

ماشین رو تحویل پارکینگ دادن. مرد مو مشکی یه کت چرم با شلوار جین مشکی جدب تنش بود و مرد دیگه که چهارشونه تر بود، یه پالتو بلند از رو کت و شلوارش پوشیده بود و یه شالکردن دور گردنش پیچیده بود..

شال گردن پاتنرش رو گرفت و اونو برای یه بوسه از لبش جلو کشید.

زین- امشب تولته... برای من که شب مهمیه. اینم کادوی تولد من به تو بیب

لیام- و تو مستی؟

زین- من مست نیستم... فقط یکم زیاد خوردم...

اونا وارد ساختمونی که بیشباهت به هتل نبود شدن و بعد از نشون دادن کارتشون سمت اتاقی که زین برای خودشون رزرو کرده بود رفتن.

لیام- اتاق چند بود

زین- عاااام... عااااام... 34

مست بود و تمرگز نداشت، به سختی اعداد رو به یاد اورد.

اونا وارد اتاق نسبتا بزرگی شدن که یه تخت بزرگ وسط اتاق بود. پنجره نیمه باز بود و هوای نمناک و سرد رو به داخل اتاق میمکید. هوای اتاق خنک شده بود و بوی بارون میداد. زین کت چرمشو در اورد و کت لیام رو ازش گرفت و اویزون کرد. سیگارشو روشن کرد و کنار پنجره نیمه باز سیگارشو دود کرد.

- اینم کادوی تولدت
به تخت که کسی روش خوابیده بود اشاره کرد.

لیام به تخت نزدیک شد و پسر کم سنی رو که کاملا خواب بود رو نگاه کرد اون پسر 19 یا 18 سال بیشتر نداشت و قیافه معصومش تو خواب ستودنی بود.

لیام- فک نمیکردم انقد کم سن باشه...به نظرت این قانونیه؟

مرد بزرگتر چین به بینیش انداخت و به نظر راضی نمیومد.

زین- گفتم باکره باشه...تولد توعه لاو... مهمترین شب برای من...

لیام- ولی من از هرزه ها خوشم میاد نه باکره ها...

زین- منظورت این نیست که من هرزم؟ تا اونجایی که یادمه بیشتر از هرکسی از من خوشت میاد.. سیر لیام تک خنده ای به لحن اعتراضی زین کرد و اونو از پشت بغل کرد..

Mistake [z.m_l.s]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora