سلاماین بوک خیلی رو مخمه و واقعا برای نوشتنش به انرژی احتیاج دارم و میدونم اسماته و خیلیا دوست ندارن کامت بزارن ولی ووت کم باشه دیگه اپش نمیکنم
ممنون که با کامنت و ووت منو برای ادامه نوشتن، ترغیب میکنید
از این پارت گذشته زین و لیامه
و باید بگم لرری هم داریم
------------
نیم ساعتی بود به چهره غرق خواب لیام خیره شده بود.. هر چیزی راجب لیام، براش دوستداشتنی بود.. خم شد و به نرمی لباشو بوسید.. اخلاق گندش همیشه باعث ازار بود ولی اون لیام بود با تموم دیونگیهاش لیام زین بود...
گوشیشو از رو پا تختی برداشت و 16 تا میس کال از لویی داشت و چن تا پیام از لویی و هری
لویی- زین نگرانتم.. معلوم هست کجایی؟
لویی- زین دارم دیونه میشم.. خوبی؟
لویی- زین، اونطور که تو رفتی واقعا نگرانتم..
لویی- زین میشه جواب بدی...
حق داشت نگران بشه اونطوری که زین اونو ول کرد بایدم نگران میشد...
هری- گوشیت دست این وحشی چیکار میکنه؟ امیدوار پیامام رو نخونه
هری- زین باهام تماس بگیر. این وحشی چی میگه استعفا دادی..
با تکون خوردن لیام فهمید خوابش سبک شده و گوشی رو رو پاتختی برگردوند.. نمیخواست دوباره بهونه
دستش بده و اشتی کردنشون به بعد موکول بشه..از تخت پایین رفت و قبل بیرون رفتن از اتاق با صدای لیام میخکوب شد..
لیام- اجازه دادم از تخت بری پایین؟
در حالی که پاهاشو رو زمین میکشید رو تخت برگشت..
لیام- حتما باید تو قفس باشی و درش بسته باشه تا حرف گوش کنی؟
زین- نه لاو.. معلومه که نه.. فک کردم خوابی، میخواستم یه چیزی درست کنم بیدار شدی بخوریم..
موهای مرد بداخلاقشو نوازش کرد و کنارش نشست
لیام- بیدارم، یکم بعد سفارش میدم..
لیام اونو تو بغلش کشید و یه دست و پاشو روش انداخت تا نتونه جایی بره...
خود زین باعث این حساسیت شده بود و باید تحمل میکرد.. لیام بیشتر از مرگ از رفتن زین میترسید..
زین- باهام اشتی باش.. با توام خرس گنده..
وقتی لیام جوابشو نداد کمی جابجا شد تا بتونه صورتشو ببینه..
زین- لیام... خیلی درد میکنه..
با اخم ظریفی بین اروهاش چشماشو باز کرد و رو تخت رو به روی زین نشست..
YOU ARE READING
Mistake [z.m_l.s]
Fanfictionداستان زيام و زويي و لرري و تري سام داره لطفا زير ١٧ سال نخونه ممنون لیام- اون خیلی مسته.... فک نکنم بتونه به ما سرویس بده زین از کنار پنجره به پسر نگاهی انداخت و با لبخند شیطانی جواب پارتنرشو داد. زین- اون خوشگله.. و گی گفته ما منتظر میشیم تا اون...