همراه هری استایلز کیه ؟-
-ماییم-
انه سر بلند شد و لویی هم دنبالش
-چی شده؟ حالش خوبه ؟-
-ما معاینه اش کردیم . قبل از این که چیزی بگم می خوام یه رو بدونم . می تونه درست بشنوه ؟-
-ن_نه مادرزادی ناشنواست . چرا ؟ چی شده ؟-
-حنجره اش پاره شده بود. برای همین سرفه می کرد. راه های تنفسی اش در امتداد تار های صوتی اش مختل شده که باعث
مشکل تنفسیشه . از کی حالش بد بوده ؟ قبلا چک شده ؟-- نه . اولین باریه که اینطوری شده - انه جواب داد
- حالش خوب می شه ؟- لویی پرسید
-می شه گفت ولی بعد از این که جراحیش انجام شد _
-جراحی؟-
انه و لویی با چشم های درشت شده گفتن
لویی ادامه داد
-جراحی برای چی ؟--گوش کنید اقای ...؟-
-تاملینسون -
-اقای تاملینسون . این تنها راهیه که تار های صوتی هری بتونه دوباره درست کار کنه . می خوایم که حنجره اش درمان بشه همین طور سیستم شنواییش . و می تونم بگم که این ممکنه یه معجزه بشه -
- چه معجزه ای ؟-
لب های لویی جمع شده بودن و ابرو هاش بالا پریده بود
انه باورش نمی شد که بچه اش به جراحی نیاز داره اگه نه ...
- می تونه صحبت کنه
➖➖➖➖➖
یه چپتر دیگه هم هست
YOU ARE READING
silent gem [l.s][Completed]
Fanfictionهری ناشنواست و لویی مترجمش میشه all credits to @strongxlarry i just translated the story