-سونگمین خوبی؟یوسوب وقتی الفایش و دوجون از محدوده شنیدن صدایش دور شدند، سریع پرسید. سونگمین، قبل از باز کردن کیفش و بیرون اوردن جامدادیش، نگاهی به پشت الفایش انداخت که در یکی از کلاس ها ناپدید شد.
-سونگمین؟
شنید که یوسوب باز صدایش زد، حس کرد که بتا روی صندلی الفایش نشست تا نزدیکش باشد
-لیتوک هیونگ اونا رو برای یه مدتی نگه میداره، پس نیازی نیست نگرانشون باشی که وقتی داریم حرف میزنیم برگردن
-من خوبم، ما نیازی به صحبت کردن نداریم
سونگمین به سردی جواب داد و نگاهی به برنامه اش انداخت
-دیروز دقیقا چی شد؟
دست یوسوب پشتش نشست و فشار ارامی به پشتش داد، نگاهش را به بتا داد گرچه درد زیادی پشتش نمانده بود. زخم ها، خوشبختانه سرباز نبودند و بخاطر سرعت بالای درمان زخم های گرگ ها، دیشب خوب شده بود ولی سونگمین ازین استفاده کرد تا بتا را عقب هل دهد.
-اگه نفهمیدی باید بگم هنوز پشتم کامل خوب نشده
بوضوح رفتار بتا و عذرخواهیش را ندید گرفت، سونگمین کتاب شیمیش را از زیر میز بیرون کشید.
-میدونم همیشه..درگیر رابطه ی بین کیوهیون و ریووک بودی،اما اونا الان فقط دوستن، میدونی دیگه؟
با اشاره ی امگای دیگری، انگشتان سونگمین دور کتابش محکم شد و صفحه ها را مچاله کرد
-من مطمئنم قلاده به ریووک یا کس دیگه ای تعلق نداره، اما اگه شک داشتی که مال ریووکه چرا دیروز فقط مستقیم نپرسیدی؟
سونگمین کتابش را رها کرد و نفس عمیقی کشید و سعی داشت خودش را ارام کند. با همین سوال در ذهنش از خواب بیدار شده بود، روی سرکشش میخواست ببیند الفایش تا کجا حقیقت را مخفی میکرد اما وقتی الفایش دوباره دلیل رد کردن بستن قلاده را ازو پرسید درحالی که پیژامه اش را بالا میداد تا پشتش را چک کند، حس ترس بدجوری به جانش افتاد، همان لحظه فهمید این روی فرمانبردارش بود که از امدن حقیقت به روشنایی میترسید.
اگر او اسم ریووک را میگفت، الفایش دیگر تظاهر نمیکرد که امگای دیگری بود. به این معنی بود که که حتی تنها چیزی که داشت هم از بین میرفت. روی فرمانبردارش نمیتوانست جرات کند دروغ را بشکند، روی فرمانبردارش ترجیح میداد یک جایگزین باشد تا بطور کامل کنار گذاشته شود.
با حس خشمی که درونش بوجود امده بود، سونگمین به یوسوب خیره شده و لبخند اجباری زد
YOU ARE READING
Claimed-Persian Translated (Completed)
Werewolf•¬کاپل: کیومین | ایونهه | وونمین •¬ژانر: امگاورس | تخیلی | خشن | انسی •¬خلاصه: لی سونگمین امگای سیاهی بود که به سرکشی و شورش معروف بود .چو کیوهیون الفای سفیدی بود که از امگاهای سیاه متنفر بود و چه میشه اگه کیوهیون بدون اینکه بدونه سونگمین یه ا...