-••÷[ chapter 19 ]÷••-

282 54 8
                                    


وقتی سونگمین روی چیز سفتی که بنظر شبیه صندلی ماشین میومد ، پرت شد ، ناله ای کرد. زنی بالا تنه ی سونگمین رو بلند کرد و یکی دیگه پاهاشو را داخل ماشین هل داد، صدای کوبیده شدن در را شنید و حس کرد شخص دیگری روی صندلی کنارش نشست.

صدای جدی کسی شنیده شد

-حرکت کن

بتای سمت راستش ، کسی که سونگمین رو تا ماشین حمل کرده بود ،‌ غر زد

-این ماشین پره لئو، یه ماشین دیگه رو استفاده کن

-تو کی هستی که بهم بگی چیکار کنم؟ من اینجا مسئولم

لئو غرشی کرد و سونگمین متوجه شد این همون صدایی بود که دستور میداد.هرچند لئو بتا بود ولی عطرش قدری قوی بود که نشون میداد جایگاه اجتماعی بالایی داشت. مرد سمت راستش بنظر میرسید حرکت کرد تا از ماشین پیاده بشه که صدای متوقفش کرد

-لازم نیست پیاده بشی بقدر کافی جا هست

با این کلمات لئو، سونگمین یکدفعه سمت جلو هل داده شد و سرش تقریبا به کنسول وسط ماشین خورد و بعد عقب کشیده شد، کمرش به کسی تکیه داده شد و دست های کسی دورش حلقه شد.

-من اول باهات بازی میکنم

نفسش بریده شد وقتی همچین کلماتی در گوشش زمزمه شد. فورا عطر لئو بینیش را پر کرد و بخاطر هوای سردی که به گردنش خورد لرزید. پاهایی دور پایینه تنه اش حلقه شده بود و اجازه حرکت به او نمیداد، همین که موتور ماشین روشن شد، نزدیک تر کشیده شد و دستهایش هم عقب کشیده شد تا روی الت دزدش قرار گرفت

-حسش میکنی؟ من همین الانم برات سخت شدم هرزه، اما چون دوستمو زخمی کردی منم بهت اسون نمیگیرم

لئو فوتی در گوشش کرد و سونگمین سعی کرد با نیروی کمی که برایش مانده بود خودش را ازاد کند.

-بزار برم..

سونگمین زمزمه کرد،بخاطر ضعفش از خنده منفجر شد

-انقدری نیرو داره که مقاومت کنه

صدای خنده ی بقیه ی افراد هم بلند شد. دستی وارد یونیفرم تکواندویش شد و سینه اش را با لمس های قلقلک دهنده ای نوازش داد.

سونگمین سعی کرد تا از چنگ بتا بیرون بیاید اما اخرین ذره ی نیروی مقاومتش با دستی که روی نوک سینه اش قرار گرفت از بین رفت. ترس بدنش را پر کرد و و اشک ها چشم بندش را خیس کردند

-ا..اربا..ب

گریه کرد، ذهنش میگفت این فقط کابوسی بیشتر نبود و الفایش بیدارش میکرد، بندهای نقره ترس و اضطرابش را بیشتر کرده بود و تاثیرش باعث میشد بیشتر ناامید شود.

Claimed-Persian Translated (Completed)Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin