سونگمین با نوازش های ارامی روی موهایش بیدار شد، بوی ماده استریل کنننده ی بیمارستان در بینیش میپیچید. ناله ی کوچکی از دهانش در رفت، سرش بشدت سنگین بود-سونگمین؟
صدای ارامش دهنده ای اسمش را صدا زد. پلک های سنگینیش را باز کرد، نگاهش روی شخص کنارش نشست،و بعدلبخندی که روی لبهایش شکل میگرفت را کنار نزد
الفا نفس اسوده ای کشید
-تو..تو بیداری
سونگمین تک تک اجزای صورت الفا را بررسی میکرد، حس اسودگی خیال در قلبش پیچید وقتی صورت زیبای الفایش را دید.
میخواست دستش را دراز کند و صورتش را لمس کند اما نکرد، بجایش به او خیره شد و بارها و بارها جزئیات صورتش را حفظ کرد-یه رویا نبود
زمزمه کرد
- تو واقعا اومدی
-البته که یه رویا نبود
الفایش گونه هایش را ناز کرد
-احمق. حالت چطوره؟
با این لحن صدا زدن الفایش، تمام خاطرات به ذهنش هجوم اورد و در احساسات غرقش کرد، بیاد میاورد بارها الفایش او را بغل کرده بود و احمق صدایش زده بود.
این الفایش بود.
این کیوهیون بود.
به کیوهیون برگشته بود.
اشک هایش یکدفعه سرازیر شد و گونه هایش را خیس کرد، صورت خندان الفایش یکدفعه ترسید و دستش را روی بازوی سونگمین گذاشت
- مشکل چیه؟
الفایش اشک هایش را خشک کرد
- جاییت درد میکنه،؟ بهم بگو..سرته؟ باید دکترو خبر کنم؟
الفایش از صندلی بلند شد
-میرم دکترو خبر کنم
سونگمین یکدفعه نشست و مچ دست الفایش را گرفت تا نگهش دارد.
وقتی الفایش روی تخت افتاد، سونگمین محکم دست هایش را دور او گره زد و سرش را به کمر الفایش فشرد و هق هق هایی که دو هفته خفه کرده بود را بدون مقاومت اضافه ای رها کرد.الفایش هنوز ساکت بود، برای همین صدایش زد
- ار..ارباب..
بسختی الفایش چرخید، بازوهای محکمش دور سونگمین حلقه شد و او را در اغوشش گرفت که بشدت دلش برای اینکار تنگ شده بود
-هیششش...
الفایش مثل همیشه ساکتش کرد و سرش را بوسید و خیلی عمیق موهایش را نفس کشید.
YOU ARE READING
Claimed-Persian Translated (Completed)
Werewolf•¬کاپل: کیومین | ایونهه | وونمین •¬ژانر: امگاورس | تخیلی | خشن | انسی •¬خلاصه: لی سونگمین امگای سیاهی بود که به سرکشی و شورش معروف بود .چو کیوهیون الفای سفیدی بود که از امگاهای سیاه متنفر بود و چه میشه اگه کیوهیون بدون اینکه بدونه سونگمین یه ا...