خب شاید یکم دیر باشه مخصوصا بعد آپ کردن سه پارت ولی تصمیم گرفتم که شخصیتها رو یکم معرفی کنم^^
خب اول از همه لوهان، یه پسر ۱۹ سالهس که هشت سالگی پدر و مادرش رو طی یک تصادف رانندگی از دست داده و مادربزرگش بزرگش کرده. بعد از فوت پدر مادرش کارخونهای که داشتن رو به عموی ناتنیش سپردن ولی عموئه کارخونه رو بالا کشیده و لوهان و مادربزرگش دیگه منبع درآمدی نداشتن و تا هجده سالگی لوهان، با ارثی که واسشون باقی مونده بود زندگیشونو سپری میکردن. بعد از فوت مادربزرگ لوهان، ارثشون هم کم کم ته میکشه و لوهان مجبور میشه به کار کردن فکر کنه تا هم برای ادامه زندگیش و هم شهریه دانشگاهش پول جمع کنه.
ایشون هستن این شخصیت کیوت ما^^ :
محو زیباییش شدین مگه نه😎 خب حالا بریم سراغ کیم جونگین ملقب به کای^^جونگین پسر ۲۴ ساله ایه که رشتهای که میخونده یعنی پزشکی رو به دلایلی که در ادامه داستان میفهمید ول کرده و توی شرکت باباش مشغول به کار بعنوان یکی از معاونین شرکت شده. علاقه چندانی به این کار نداره و ترجیح میداد همون پزشکی رو ادامه بده ولی اینجا جایی بود که سرنوشت کشونده بودش. یه خواهر به اسم مومو داره که ۱۶ سالهس و پدر و مادری که خود جونگین جدا ازشون زندگی میکنه. کای هم توی داستان اسم مستعاریه که مومو واسه جونگین انتخاب کرده و جونگین یه جورایی از این اسم خجالت میکشه و به دوستاش درموردش چیزی نمیگه. و این هم جناب کیم کای :)
اینم میدونم چقدر جذابه ولی فعلا جامه ندرید چون هنوز مونده=)
شخصیت بعدی هیونا هست که احتمالا تا اینجا کسی ازش خوشش نمیاد ولی باید بگم بنده خدا مظلوم واقع میشه پس ازش بدتون نیاد :") ۲۳ سالشه و پرستاره و خب چیز دیگه ای برای گفتن ندارم چیزایی که قراره بدونین توی داستان گفته میشه^^ ایشون هستن*-* :
دیدین چه خوشگله دخترم؟ :)
نفر بعدی که شایسته معرفیه مومو خواهر جونگینه که بازم اگه چیز زیادی بگم اسپویل شده ولی کم عقلیاشو به دل نگیرید هنوز بچهس چون :) اینم از ایشون:
از قشنگیاش لذت ببرید تا بریم سراغ ادامه داستان:>
اگه شخصیت دیگه ای رو بگم از اونجایی که بی جنبه تشریف دارم همه چیو اسپویل میکنم یهو😐😂 پس وقتی سه چهار تا شخصیت دیگه اومدن رو کار بازم فایل معرفی میذارم واستون :>
داستان رو به دوستاتون معرفی کنید قشنگای من :>
بوس به سر و کله همه♥️♥️
VOCÊ ESTÁ LENDO
꧁𝑊𝑒𝑡 𝑃𝑎𝑣𝑒𝑚𝑒𝑛𝑡𝑠☔︎ [𝐶𝑂𝑀𝑃𝐿𝐸𝑇𝐸𝐷✔︎]꧂
Fanfic[COMPLETED] ✨لوهان، پسریه که به بیماری مرگبار هموفیلی مبتلائه و آیندهٔ نامشخصی که داره، نمیذاره وارد هیچ رابطهای بشه. کیم جونگین، کسیه که توی گذشتهٔ تاریکش گیر کرده و نمیتونه عشق سابقش رو از یاد ببره. چی میشه اگر این دو با هم رو به رو بشن و عاشق هم...