من یکی دیگه رو دوست دارم!

150 69 4
                                    

پارت یازدهم

از دید لوهان

توی سالن انتظار نشسته بودم و با استرس ناخن هام رو به هم میزدم. نمیدونستم دقیقا کدوم بخش احمق وجودم بود که پیشنهاد جونگین برای تست منشی گری رو قبول کرد. فقط میدونستم که دیگه راه برگشتی نیست.

-شماره ی صد و هشت.

با شنیدن صدای زنی که شماره داوطلب بعدی رو صدا کرد، به شماره ی خودم که روی لباسم سنجاق شده بود نگاهی انداختم. واقعا؟ تازه شماره صد و هشت داخل رفته بود و من شماره صد و بیست و چهار بودم!

گوشیم رو برداشتم و به جونگین زنگ زدم. به گوشه ی ساکت سالن رفتم و گوشی رو بغل گوشم گذاشتم:

-الو؟

با حرص گفتم:

-کوفت و الو! کای من هنوز توی سالن انتظارم!

-خب یکم دندون روی جیگر بذار! مطمئن باش اگه یکم هوش به خرج بدی قبول میشی.

با لحن گریونی زار زدم:

-الآن نمیشه بهشون زنگ بزنی و بگی آقای شیائو لوهان سفارش خود منه قبولش کنین؟

خندید و جواب داد:

-یعنی میخوای با پارتی قبول شی!

صرفا برای آزار دادنش نفسم رو فوت کردم توی گوشی و گفتم:

-ببین من کار خیلی احمقانه ای کردم که قبل از قبول شدن توی این تست کوفتی از کارم توی فروشگاه استعفا دادم! اگه اینجا قبول نشم باید دوباره در به در دنبال کار بگردم و مقصرش تو هستی کیم کای!

و بدون اینکه بهش فرصتی برای جواب بدم گوشی رو قطع کردم و توی صفحه چت براش نوشتم:

-و اگه قبول نشم فردا یواشکی میام تو شرکت و به چند تا از این حسابدارای فضولتون میگم که اسم مستعارت کای ـه! مطمئن باش!

و دوباره خودم رو روی صندلی نه چندان راحت سالن انتظار انداختم.

•••

-خب آقای... شیائو لوهان. درسته؟

-بله.

خانمی که یکی از داور ها بود پرسید:

-ملیتت چینیه درسته؟

خلاصه توضیح دادم:

-اسم و فامیلم بخاطر پدرم چینیه ولی متولد کره هستم.

꧁𝑊𝑒𝑡 𝑃𝑎𝑣𝑒𝑚𝑒𝑛𝑡𝑠☔︎ [𝐶𝑂𝑀𝑃𝐿𝐸𝑇𝐸𝐷✔︎]꧂Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon