"Chapter 35"

800 121 39
                                    

قسمت35

_ من آماده‌ام که حرف بزنم.

من و جونگ کوک هیجان زده به همدیگه نگاه کردیم.

با دیدن حرکت لب‌های جونگ کوک می‌تونستم بگم اون شگفت زده شده.

وقتی هیچ کدوممون جوابی ندادیم جنیس ادامه ادامه داد:

_ در مورد اون.

جونگ کوک پرسید:

_ در مورد کی؟

چشم‌های روشن و درشت جنیس به جونگ کوک خیره موند وقتی می‌خواست حرف بزنه.

حاضرم قسم بخورم مهم نیست من چقدر سخت تلاش کنم تا بقیه بیمارها جوابمو بدن، ولی جونگ کوک حتی بدون این که کار خاصی هم بکنه نسبت به من از بقیه جواب‌های بیشتری می‌گیره. اون یه ویژگی خاصی داره که باعث این اتفاق می شه و انگار من تنها کسی نیستم که زیر طلسم اغواگرش به دام افتادم.

_ اونی که... اونی که اسمم رو می‌دونه.

صدای آروم جنیس می‌لرزید ولی جونگ کوک بهش اشاره کرد که ادامه بده.

و جنیس ادامه داد:

_ اون یکی از این یونیفرم‌ها رو می‌پوشه.

به نگهبانایی که کنار دیوارها بودن اشاره کرد و گفت:

_ اون یکی از اوناست، شاید هم همشونه.

جونگ کوک به نرمی پرسید:

_ منظورت چیه؟

هردومون خوب می‌دونستیم کوچیک‌ترین چیزی ممکنه باعث بشه دیگه باهامون حرف نزنه، برای همین جونگ کوک کاملا به بیان کلماتش دقت می‌کرد.

_ گاهی وقتا موها و چشم‌های تیره‌ای داره، ولی نه همیشه،گاهی وقت‌ها چشم‌هاش آبیه و رنگ موهاش روشن‌تره.

گیج شده بودم و داشتم سعی می‌کردم کلمات نامفهومش رو کنار هم بذارم تا با عقل جور دربیاد، ولی انگار جونگ کوک گیج نشده‌بود یا اگر هم شده بود، به روی خودش نیاورد.

جونگ کوک پرسید:

_ جنیس، اون چطوری اسمت رو می‌دونه؟

زن بی‌چاره سرشو پایین انداخت و نگاهشو از صورتمون گرفت و زمزمه کرد:

_ گاهی وقت‌ها میاد به سلولم.

این قدر آروم زمزمه کرد کرد به زور تونستم صداشو بشنوم.

جونگ کوک برای یه لحظه به من نگاه کرد، نگرانی و دلهره کم کم داشت توی چشامون نمایان می‌شد.

جنیس ادامه داد:

_ وقتی چشماش آبیه لمسم می‌کنه، صبر می‌کنه تا موقعی که هیچ کسی اونجا نباشه و بعد درو قفل می‌کنه. من همیشه ازش می‌ترسم و بهش می‌گم که می‌ترسم، می‌گم که نمی‌خوام بهم دست بزنه ولی اون گوش نمی‌ده. وقتی چشماش قهوه ایه، وحشی‌تر می‌شه، مجبورم می‌کنه که لمسش کنم، اگه بگم نه تهدیدم می‌کنه. زمان‌هایی که چشم‌هاش قهوه ایه بدترینه، ولی در هر دو صورت اسمم رو می‌دونه، همیشه اسمم رو میگه و سعی می‌کنه با صدا زدنم آرومم کنه، درست مثل پدرم، ولی بی‌فایده ست.

Psychotic | Persian Translation ( jungkook~jin)Where stories live. Discover now