〰 قسمت39 〰
ویکندیل، آسایشگاهی برای نگهداری مجرم های روانی...!
و روانی تعریف دقیقی از این شخصه؛ این زن ظریف اندام و ژنده پوشی که شبیه دیوانههاست.
کسی که نمیتونه درست و غلط رو از هم تمایز بده و گیج میزنه، حضورش در این مکان یا حتی یونیفرمی که تنشه به تنهایی مدرکی برای اثبات غیرقابل اعتماد بودنشه.
باورکردن تک تک کلماتی که از لای لبهاش خارج میشد سخت بود و شناختم از جونگ کوک باید این اطمینان قاطع رو در مورد دروغ بودن حرفهای این زن بهم میداد.
هر کاری که جونگ کوک در گذشته انجام داده به قدری وحشتناک بوده که تو ذهن آشفته این شخص به جا مونده. ولی چرا بعدش، وقتی اون انگشت استخونیش رو سمت جونگ کوک گرفت، حس کردم ته دلم خالی شد؟
چرا نفسم برید و ضربان قلبم تندتر شد؟
من جونگ کوک رو میشناسم و عاشقشم.
بهش اعتماد دارم و دلم میخواد حرفهای این دختر رو دروغ بدونم.
میخوام در جوابش فقط سرمو تکون بدم و از کنارش رد بشم.
نمیخوام باورش کنم.
ولی چیزی مثل کنجکاوی مانعم میشه و منو از انجام چنین کاری منصرف میکنه.
_ اون چیکار کرده؟
تن صدام آروم بود تا کسی چیزی از حرفامون رو نشنوه.
موهای فر و گره خوردهاش دور صورتش ریخت وقتی سرش رو تکون داد:
_ یه کار افتضاح، من حق ندارم بهت بگم، من نباید بگم فقط ازش دور بمون.
نمیتونم این جوابش رو قبول کنم و به سادگی راهمو بکشم و برم.
_ من این کارو نمیکنم مگر این که بهم بگی واقعا چیکار کرده.
من دیگه از این رازهایی که تو در و دیوارهای ویکندیل پنهان شده خسته شدم و وقت این که برم دنبال جواب این سوال هارو بگردم رو ندارم.
اون دختر نفس لرزانی کشید و رنگ آبی چشمهاش خودنمایی میکرد.
لبهاش از هم جدا شد و انگار میخواست باهام حرف بزنه.
ضربان قلبم از تصور این که چه حقیقتی رو میخواد بگه هر لحظه بیشتر داشت شدت میگرفت.
ولی تمام حرکات و افکارش یک دفعه متوقف شدن و تنها حرکت قابل توجهش، تغییر حالت چشمهاش بود که انگار از ترس دیدن چیزی کنارم گرد شدن.
رد نگاهش رو دنبال کردم و جا خوردم وقتی فهمیدم جونگ کوک درست کنارم ایستاده.
اون زن فورا از پیشمون فرار کرد.
YOU ARE READING
Psychotic | Persian Translation ( jungkook~jin)
Fanfiction"دوستش داشتم،نه بخاطر اینکه اون با فرشته های وجودم میرقصید,بخاطر اینکه آوردن اسمش شیطان های درونمو آروم میکرد" - Christopher Poindexter **** original Story Written By : @weyhey_harry *** این داستان ، بازگردانی شده !! ترجمه از #بث