Teleport

1.9K 392 140
                                    

چند دقيقه اي بود كه جيمين آروم شده بود و كمي روي نيمكت از چانيول فاصله گرفته بود
جو بينشون خيلي سنگين بود و چانيول نميدونست جيمين چطوري قراره با حقيقت هاي بيشتري كه بعدا قرار بود بفهمه كنار بياد

از روي نيمكت بلند شد و دستشو سمت جيمين دراز كرد
چانيول: خيلي خب وقتشه بهت خفن ترين كاري كه يه روح ميتونه انجام بدرو ياد بدم

جيمين سرش رو كه تمام مدت پايين انداخته بود بالا آورد و با چشماي نيمه اشكيش به دست چانيول خيره شد

با پشت آستينش اشكايي كه روي گونش مونده بود رو پاك كرد
دست چانيولو گرفت و روبروش وايساد
جيمين: ميخوايم آدمارو بترسونيم؟

چانيول لبخند زد
چانيول: ساديسمي چيزي داري عزيزم؟

جيمين پوكر به چانيول نگاه
چانيول : ميخوايم تلپورت كنيم

رنگ به چهره ي جيمين برگشت
جيمين: واقعاا!!! ..... واي خدايا باورم نميشه كه..... هي صب كن پس چرا اينهمه منو راه آوردي؟

چانيول شونه هاش رو انداخت بالا
چانيول: اون موقه نميتونستم باهات حرف بزنم

جيمين لبشو گاز گرفت
-چيكار بايد بكنم؟

چانيول: اول بزار چندتا چيزو برات مشخص كنم
از چند جا نميتوني تلپورت كني به يه جاي ديگه و از يه جاي ديگه هم نميتوني تلپورت كني به همونجاها
اولين مكان جاييه كه توش روحت از بدنت جدا شده يعني تو نميتوني به اسانسور تلپورت كني يا وقتي داخلشي با تلپورت ازش خارج بشي

جيمين لباشو آويزون كرد
جيمين: شت

چانيول ادامه داد
چانيول: جايي كه تحت تسخير روح هاي شيطاني باشه هم نميتوني تلپورت كني براي همين بايد خيلي حواست به قبرستان هاي متروكه باشه البته اينا تجربه هاي منه شايد بعضي چيزارو هنوز نفهميده باشم منم هنوز يه روح جديدم

جيمين سرش رو به نشانه مثبت تكون داد

چانيول: خب فقط كافيه به جايي كه ميخاي بري يا به كسي كه ميخاي پيشش باشي فكر كني با اولين پلك زدنت به همونجا تلپورت ميكني

چانيول دست جيمين و ول كرد و در عرض يك ثانيه غيب شد

جيمين نفس عميقي كشيد و به پيش چانيول بودن فكر كرد
با اينكه پلك زدنش ناخوداگاه بود ولي توي همون لحظه كوچيك اطرافش تغيير كرد

ديگه توي خيابون نبود و كنار چانيول توي ورودي يك خونه وايساده بود

چانيول دستش رو برد سمت زنگوله كوچيكي كه اونجا بود و صداش رو دراورد

SEEWhere stories live. Discover now