JUST LET ME SLEEP

1.9K 419 104
                                    

شب شده بود و يونگي كه ميخواست مود جيمين رو عوض كنه براي همين براش روي پي اس فور فورتنايت گذاشته بود و خودش از گوشه مبل به جيمين و بازيه افتضاحش بدو بيراه ميگفت

بعد از بار هزارمي كه جيمين  كشته شد يونگي سرش رو به نشونه ي تاسف تكون داد

يونگ:( واقعا كه فكر ميكردم با عرضه تر باشي يك سال درس خوندن رو گيمت تاثير منفي گذاشته بايد بعد از گرفتن ديپلمت ترك تحصيل ميكردي)

جيمين لباش رو آويزون كرد و برگشت سمت يونگي

جيمين:( هيووونگ چطوري دلت مياد به من اينجوري بگي)

پوفي كشيد و محكم تكيه داد به مبل

يونگي خنديد و اون يكي دسترو برداشت تا خودش بازي كنه

يونگي:( تو ميبازي چرا مبلمو ميشكني اگه اين مبله خراب شه من چجوري نياز هاي مثبت هيجده سالمو برطرف كنم؟)

جيمين با تعجب برگشت سمت يونگي

جيمين:( وات د فاك هيونگ با مبلم آره؟)

يونگي ابروهاشو كرد توهم

يونگي:(نه ولي پسر مردمو رو مبل اره
من كه نميتونم رو تختم كاري كنم و تختمو آلوده به گناه كنم)

جيمين پوكر به يونگي نگاه كرد و اروم پلك زد

جيمين:( حس ميكنم دل دوست پسراي قبليتو هزار بار شكستي)

يونگي شونه هاش رو انداخت بالا

خواست بازيش رو شروع كنه كه يكدفعه  صداي اس ام اس اومد صفحه ي مبايلي كه روي ميز تلويزيون كنا ر تلويزيون بود روشن شد

جيمين با دقت به گوشي نگاه كرد
گوشي خانوم كيم بود

چشماش رو تو كاسه چرخوند و رفت كنار تلويزيون تا مبايل رو برداره

يونگي:( باورم نميشه هنوز مردم بهم ديگه مسيج ميدن)

جيمين داشت مبايل رو برميداشت كه تلويزيون خاموش شد

تصوير يونگي توي صفحه ي مشكي تلويزيون  بازتاب ميشد
اما يچيز ديگه ام كنار يونگي بود...

يونگي:( جيمين....اينجا از وقتي تو رفتي يهو سرد شده)

دوباره صداي اس ام اس مبايل بلند شد ولي جيمين نميتونست چشماش رو از روح عجيبي كه جديدا ميديدش و حالا كنار يونگي نشسته بود برداره

جيمين:( يونگي .... فرار كن)
يونگي كه فهميده بود جيمين چيزي ديده با تريدي پرسيد:( چي؟) و اروم بلند شد تا سمت اتاقش بره

جيمين مبايل رو بالا اورد و پياماش رو نگاه كرد

_واقعا مبل راحتيه اه حيف كه نميتوني منو الان كه بينتون نشستم ببيني
_تازه برق هم قراره بره

SEEOù les histoires vivent. Découvrez maintenant