اونا دوتا مرد بودن که مشخصا کاپل بودن یکیشون موهای نسبتا بلند و پوست شیری رنگ داشت
و دست هاش پر از تتو بود و یه لباس ابیه نازک پوشیده بودباید بگم دوست پسرش حق داشت اونو برای انتخاب لباس دعوا کنه چون اون لباس اون رو زیادی جذاب کرده بود و بدنشو نمایش میداد
اون یکی پسر یه تیشرت سفیدپوشیده بود و موهای کوتاه و ته ریش داشت از روی کنجکاوی به مکالمشون گوش کردم
"میشه بس کنی هانی این فقط یه لباسه سادست"
"بیخیال کل تنت از زیر این لباس معلومه چشم همه مردا و زنا به توعه"
"مطمعا باش اینجا یه گی کلاب نیست که مردای هیز داشته باشه و خب زنای حسود هم که زیادن"
اون با عشوه خاصی لب زد و موهاشو زد کنار گوشش خب حق هم داشت اگه منم زن بودم به اون
موهای جذاب حسودیم میشدبلاخره اون تونست پسر عصبی رو رام کنه و جفتشون مشغول خوردن نوشیدنی شدن
"بفرمایید جناب" نگاهمو ازشون گرفتم و به بارمن نگاه کردم نوشیدنی هارو برداشتم و به سمت النور
رفتم"اینم یه تکیلا برا یه خانم زیبا"
النورخودشو تو بغلم جا کرد و مشغول خوردن نوشیدنی شد به سن رقص نگاه میکردم که همه روش ایستاده بودن و مشغول تکون دادن بدناشون بودن همونطور که ازمارتینیم میخوردم
امیدواربودم بعد از یکسال از امشب به بعد رابطمون یکم تغییر کنه و بهتر شه
"لویی میشه برام یه لیموناد بگیری؟"
""ولی من که همین الا....باش عزیزم"
"من میرم دستشویی ارایشمو تمدید کنم میام" اهی کشیدم و سرمو تکون دادم اون کی میخواد قبول کنه بدون ارایش هم خوبه و نیاز نیست هر نیم ساعت یکبار بره دستشویی
رفتم سمت بار"یه لیموناد لطفا""یکم طول میکشه جناب"
"مشکلی نیست " مطمعا بودم هرچقدر هم که طول بکشه به پای النور نمیرسه
~~~~~~~~~~~~
خب اینم از پارته دوم
این داستان کوتاهه و یجور شورت استوریه پس زود تموم میشه برای همین پارت ها کوتاهه
خب نظرتون راجع به هری و میچ چیه؟
YOU ARE READING
A dancer in my heart [L.S]
Fanfiction||complete|| اون یک رقصنده بود رقصنده ای که در قلبه من با روحه من میرقصید..♡