قسمت اول

726 65 2
                                    

#پارت1
*شایان*
+امیرحوصله ندارم دیگه امروز کلا رو مود نیستم اینقد گیرنده.
_خوب بیا بریم حوصلت میاد سرجاش ی پارنتر واسه امشب هم پیدامیکنی
+خودت بروقول میدم مهمونی بعدی باهات میام الکی میام اونجا اعصاب ترو هم خراب میکنم هااا
_توبیاهرکاری کردی اشکال نداره منم هیچی نمیگم بیادیگه اصلا دوساعته میریم میام
+هوووف چی بگم بهت حالا مهمونی کی هست؟؟
_رضا دیگه قراره مهمونی بگیره میخواد این روز اخری حسابی خوش بگزرونه اخه تااونجایی که من میدونم میخوادبره امریکا
+اهاا باشه پس من برم اماده بشم ولی زیادنمی مونیماا
_اهوم باشه
فکرکنم تاالان دیگه فهمیدین ماجراچیه امیر دوستمه والبته همخونم هست الان ازم میخواست بریم مهمونی میدونین حسس نیست ولی چه کنم مرغش یه پاداره منم باید بهش بگم چشم که گفتم..
یه دوش 10دقیقه ای گرفتم والان دارم موهامو خشک میکنم و مدل شلخته میدم میدونین من هنوز نمیدونم به مامانم رفتم یابابام اخه چشمای سبزم به مامانم رفته لب ودهنم به پدرم فک کنم 70 درصد ژن پدرم قویتر بوده قدم زیاد بلند نیست 178 یاشاید یکی دوسانت کمتر تو15 سالگی میتونم بگم یه پسرچاق بودم که به لطف امیر وباشگاه تونستم خودمو لاغرکنم حالا بدن عضله ای دارم ولی زیاد تودید نیست بیشتر ظریف به نظرمیرسم.رفتم جلو کمد ایستادم یه پیرهن سفید ویه شلوار مشکی ویه کالج مشکی انتخاب کردم لباس هارو پوشیدم و استین لباسم رو تاارنج زدم بالا ودستبند استیل که همیشه دستم هست رودرست کردم به اینه نگاه کردم وبه نظرم تیپم یه پاپیون کم داشت که زدم(عکس این قسمت شایان بالباس مهمونی☺) و صدای امیراومدکه داشت صدام میکرد وقتی رفتم پایین دهنم از تعجب باز موند
+واووووچه تیپی زدی پسررر میخوای چندنفر رو به کشتن بدی.امیر یه تشرت یشمی استین کوتاه که حسابی ماهیچه های بازوهاش رو عضله ای نشون میداد پوشیده بود بایه شلوار زیتونی رنگ وکالج زیتونی و موهاش رو به بالا داده بود
+کلک میخوای واسه کی دلبری کنی اینجوری تیپ زدی هااا اونجاباید حواسم بهت باشه
_مخلصداش هم هستیم اقاشایان خودتو ببین مثلا حوصله نداشتیااا
+حوصله نداشتم ولی نباید شلخته بیام که
_اهوم بریم دیگه دیر شد....
ادامه دارد.......

بچه هالطفا رمان رو به دوستاتون هم معرفی کنید😻😍
پ.ن:من رمانم امادست اگه بتونین واسش تبلیغ کنیدزود به زود اپ میکنم😎😉
دوستون دارم😻💓
1399.5.12

Feel me(مرا احساس کن)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang