به پسر روبروش که مظلومانه سرشو پایین انداخته بود و هر دو دقیقه یه بار دماغشو بالا میکشید ، خیره شد . چیکارش میکرد ؟ برای شکستن قلبش هنوز زیادی بچه و بی تجربه بود . پک عمیقی به سیگار توی دستش زد و از سر جاش بلند شد . با تکون ناگهانی کیونگسو پوزخندی زد و سیگار توی دستشو روی زمین انداخت و با نوک کفشش خاموشش کرد، همین که خم شد تا کتشو از روی میز برداره، آستینش کشیده شد .
_کجا میری ؟
کیونگسو با کلافگی پرسید و زیر نگاه خیره ی پسر بزرگتر به خودش پیچید .
_با من حرف بزن .
با ناامیدی سرشو بالا برد و با ندیدن هیچ تغییری دوباره به آستین جونگین آویزون شد .
_لطفا ..
پسر روبروش با حرکت محکمی آستینشو آزاد کرد و کلافه نزدیک ترین صندلی رو کشید و روش نشست .
_بشین بچه .
کیونگسو با تردید صندلی جفت جونگینو کشید و بلافاصله با دیدن فاصله ی نزدیکش با پسر روبروش ، با استرس دستاشو مشت کرد. خدایا چه قدر بی جنبه بود !
_کیونگسو ، به من نگاه کن لطفا .
با بالا اومدن سر کیونگسو و دیدن چشم های خیس و دماغ قرمزش ، جونگین بی اختیار لبخند زد .
_میدونی که دو روز دیگه مراسم نامزدی منه ؟
_آره .
کیونگسو خفه زمزمه کرد و تلاش کرد بغض سنگینشو قورت بده ، الان رد شده بود؟
_ چرا این قدر آویزونی حالا ؟
جونگین با کلافگی پرسید و با دیدن قطره های اشکی که از چونه ی کیونگسو میچکید ، دستمالی از جیب شلوارش در آورد و به پسر روبروش داد .
_دوستش داری ؟
_جنی ؟
با لحن سرگرم شده ی جونگین، کیونگسو با عصبانیت سرشو برد بالا و به پسر روبروش اخم کرد . فکر میکرد شوخیه ؟ با حرص بلند شد و دستمال توی دستشو محکم روی میز پرت کرد .
_میدونی؟ به جهنم ! دیگه واسم مهم نیست ، من دارم میرم ، تو هم فراموش کن امروز چی شنیدی و چی شد .
با قدم هایی که روی زمین میکوبید ، سمت در پا تند کرد و با عصبانیت دستگیره رو پایین کشید و بیرون رفت .
****************
_هی ... خیلی منتظر شدی ؟
خطاب به چانیول که به دیوار کنار فروشگاه تکیه زده بود گفت و پسر بزرگ تر تکیشو از دیوار گرفت و سرش رو به علامت منفی به چپ و راست تکون داد .
_موتورت کجاست ؟
_پنچر شده . بردمش تعمیرگاهِ نزدیک رستوران تا بعدا براش تایر جدید بخرم .
YOU ARE READING
swish swish i'm a witch
Fanfictionژانر: رومنس، زندگی روزمره ، فلاف ،اسمات🔮🥇 کاپل : چانبک ، کایسو ، هونهان👬 🎃خلاصه : یه کشور ... یه شهر .... دو پسر .... زیر یه آسمون ... ولی توی دو محله کاملا متفاوت . بکهیون پسر کوچکتر بیون یوجین ، رئیس یکی از بزرگترین شرکت های سرمایه گذاری کره...