گیلاسی که توی دستش بود و تابی داد و با آرامش به امواج آبی روبروش نگاه کرد . هه سو همیشه عاشق رود هان بود . آخر هر ماه کیونگسو به زور مرخصی میگرفت و با پولایی که ذره ذره جمع کرده بود مرغ سوخاری میخرید تا با چانیول سه تایی بیان رود هان . به خاطرات گذشته اش پوزخند تلخی زد ، الان هم رود هان بود با این تفاوت که مراسم نامزدی کسی که دوست داشت تا بیست دقیقه دیگه شروع میشد . با لرزیدن گوشیش بی حوصله از جیب کتش بیرون اوردش. کیم کای !؟
_تا ده دقیقه دیگه بیرون باش ، جلوی خروجی پارک کردم .
با تعجب پلک زد ، وات د هل ؟
_به چه دلیل جهنمی باید این کارو بکنم ؟
_چون از من خوشت میاد.
نیشخندی که توی جمله خبری کیم کای بود ، به تنهایی باعث میشد کیونگسو پتانسیل کشتن آدم پیدا کنه !
_نمیخوای بیای نامزدیت ؟ دوست دختر خوشگلت منتظرته !
_ میخوام بهمش بزنم ، اونم با تو . اگه الان بیای توی ماشین ، نیم ساعت بعدش تیتر اخبار میشی ، انتخابش با توعه . اگه تا بیست دقیقه دیگه نیومدی من میام بالا و توی مراسم شرکت میکنم .
با شنیدن صدای ممتد بوق آزاد ، شوکه تلفنو از گوشش فاصله داد و اخم کرد . اون حروم زاده قصدش چی بود ؟ با حرص پاشو روی زمین کوبید و سمت خروجی کشتی راه افتاد .
_کیونگسو کجا میری ؟
سمت خانوم بیون برگشتو سعی کرد تا جایی که میتونه طبیعی لبخند بزنه .
_گوشیمو توی ماشین جا گذاشتم ، میرم بیارم .
_زود برگردیا .
باشه ای گفت و پا تند کرد. برای چی باید تیتر خبر ها میشد ؟ حتی اگه توی ماشین کیم کایی که نامزدیو دو در کرده بود ، دیده میشد باز هم دلیلی نداشت بگن توی بهم زدن نامزدی نقش داشته !
دستگیره ی در ماشین مشکی رو پایین کشید و سوار شد ، همین که سرشو برگردوند تا با عصبانیت به مسخره بازی های پسر بزرگتر بپره، دستی محکم جلو کشیدش و بلافاصله توی موهاش چنگ شد ، لبای گرمی که به نرمی روی لباش قرار گرفت باعث شد کیونگسو شوکه نفسشو بریده بریده بیرون بده و پسر بزرگتر رو کلافه کنار بزنه .
_چیکار میکنی؟
جونگین نیشخندی زد و ماشین رو روشن کرد .
_منم ازت خوشم میاد .
_چی؟
_لبخند بزن عزیزم . بزار توی عکس هایی که دارن ازمون میگیرن خوب بیوفتی . قراره همه مردم ببیننشون !
کیونگسو با تعجب چرخید و وقتی با دقت نگاه کرد تونست چند نفر رو که با دور بین هاشون جاهای مختلفی ایستاده بودن ببینه .
YOU ARE READING
swish swish i'm a witch
Fanfictionژانر: رومنس، زندگی روزمره ، فلاف ،اسمات🔮🥇 کاپل : چانبک ، کایسو ، هونهان👬 🎃خلاصه : یه کشور ... یه شهر .... دو پسر .... زیر یه آسمون ... ولی توی دو محله کاملا متفاوت . بکهیون پسر کوچکتر بیون یوجین ، رئیس یکی از بزرگترین شرکت های سرمایه گذاری کره...