3.PRESAGE

78 13 0
                                    

قسمت 3

اهنگ پیشنهادی : Ride- Def soul/JB

PRESAGE

احساس یا غریزه قبل از وقوع حادثه

جینیونگ میدونست نوشته ی روی دفترچه معنای داره، میدونست قراره یه اتفاق بیافته

اما نمی‌دونست اون اتفاق چیه، یا کی قراره بیافته...

هیچ چیزی از خونه کم نشده بود، حتی کاغذ ها، میدونست چون آمار همشون رو داشت، یکی از خوبی های وسواس بیش از حدش این بود که همه ی همه ی پرونده هاشو مرتب توی قفسه ها دسته بندی می‌کرد، حالا هم میتونست بگه که نه از پرونده ها چیزی کم شده نه از وسایل دیگه ی خونه

هر کسی که وارد شده تنها تغییری که توی خونه اینجا کرده نوشته ی روی یخچال بود

دستکش لاتکس پوشیده بود و نوشته رو برداشته بود تا از نزدیک نگاش کنه، دست خطش خوانا و مرتب بود، کلمات نه خیلی درشت و نه خیلی ریز نوشته شده بود، خطوط صاف، همه چیزش نرمال بود، نرمال تر از آدمی که دزدکی وارد خونه کسی بشه.

محو تحلیل دستخط دزد شده بود که تلفنش زنگ خورد، از جا پرید و زیر لب ناسزایی گفت، جکسون بود

"بله؟"

جکسون با صدای پر انرژی گفت "هیونگش جا موند باید بگی بله هیونگ"

"جکسون کاری داشتی زنگ زدی؟"

"میدونستی خیلی یبسی؟ آره میخواستم بگم امشب دعوت شدیم، جانگ کوک دعوتمون کرده، لباس آدمانه بپوش برای ساعت 9 بیا به رستورانی که برات آدرسشو اس میکنم"

"هوفف باشه" تلفن رو قطع کرد و دوباره حواسشو به نوشته جمع کرد، هنوز به پلیس زنگ نزده بود، اول باید می‌فهمید منظور نوشته چیه ولی قبل ازون باید مهمونی شامو تحمل می‌کرد...

**

" میان دیگه؟ دستگاه نگیرنمون؟ "

جکسون به یوگیوم که با نگرانی لبشو میگزید نگاه کرد و گفت" ما هیونگا دقیقا چیکارت کردیم که اینجوری فکر میکنی؟"

همون موقع بی ام و مشکی رنگی پشت ماشین یوگیوم پارک کرد، بم بم، یونگجه و مارک از ماشین پیاده شدن، جکسون با دیدن ماشین سوتی زد و گفت" خوب چیزیه "بم بم دستی به روی کاپوت ماشین کشید و گفت "میدونم.. همین امروز معاملش کردم به پای مک لارنم تو تایلند نمیرسه.. "مارک حرفشو قطع کرد و گفت "بم بم هیچ کس به کلکسیون ماشینات تو تایلند علاقه نداره" بم بم چشماشو ریز کرد و با نگاهش مارک رو دنبال کرد، اما مارک بی اعتنا بهش به سمت جکسون و یوگیوم رفت،

یونگجه به اطراف نگاه انداخت و گفت" جه بوم و جینیونگ هیونگ نمیان؟ "

جکسون شونه هاشو بالا انداخت و گفت" خبر دادم بهشون باید الان بیان دیگه "یونگجه لبشو گزید و به ماشین بم بم تکیه داد، مارک به ساختمان بلندی که رستوران در طبقه ی آخرش بود نگاهی انداخت و گفت "حالا نمیدونی دوستت جانگ کوک هدفش ازین قرار کاری چیه؟ "یوگیوم سرشو تکون داد "بازی قدرته.. میخواد نشون بده رئیس کیه "همه به طرف صدا برگشتن، جه بوم بود، کت شلوار کرمی رنگی پوشیده بود با پیراهن سفید زیرش، موهاش دو طرف صورتش ریخته بود و پوستش زیر نور چراغ های خیابون برق میزد

Angel of Death (persian)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora