15. WALLS

87 19 1
                                    

قسمت 15

Walls

آهنگ پیشنهادی : Runaway - JB

دیوار ها ،مهم نیست جنسشون چی باشه، دیوار ها برای محافظت ساخته میشن، محافظت از باد، بارون.. یا حتی آدم ها همه ی ما دیوار هایی دورمون میکشیم، اما کی و کجا این دیوار هارو خراب میکنم؟ خود واقعیمون رو به هم نشون میدیم؟

هیچ کس نمیدونه

چشماشو باز کرد و چند بار پلک زد تا به نور خورشید که از لای پرده ها به داخل می‌تابید عادت کنه، ذرات گرد و غبار توی هوا پرواز میکردن، سرشو کمی بلند کرد و به جینیونگ که سرشو روی قفسه ی سینش گذاشته بود نگاه کرد، لبخند کمرنگی روی لبش نمایان شد، دستشو بالا برد به ارومی موهای جینیونگ رو نوازش کرد.

اتفاقات دیشب توی ذهنش مرور شد، بوسه ها، تماس دست ها لمس بدن های برهنشون، ضربه های پی در پی اون در بدن جینیونگ ، شبیه یه رویا بود، هنوزم نمیتونست باور کنه اون و جینیونگ با هم رابطه داشتن، بدن هاشون یکی شده بود، مال هم شده بودن.

چند دقیقه ای طول کشید تا صداهای بلند پسرا از داخل آشپزخونه رو متوجه بشه ، پسرا برگشته بودن، اما اگه دیده بودنشون چی؟ با دستپاچگی جینیونگ رو صدا زد "جینیونگ پاشو.. بقیه اومدن" جینیونگ یکی از چشماشو باز کرد و سرشو بالا آورد، نگاهی به جه بوم انداخت، بعد از چند لحظه سرش به طرف صداهای داخل آشپزخونه چرخید و چشماش گرد شد، خواب از سرش پریده بود.

هر دو با عجله بلند شدن پتوی روشون رو که نمیدونن از کجا اومده بود کنار انداختن و لباس هاشون رو پوشیدن.

بقیه پسرا تو آشپزخونه مشغول صبحانه خوردن بودن، یوگیوم و بم بم با صدای بلند با هم حرف میزدن و میخندیدن، جکسون کنار مارک نشسته بود و در گوشش چیزی گفت که باعث شد مارک با صدای بلند بخنده، اما اثری از یونگجه توی آشپزخونه نبود.

با ورود جه بوم و جینیونگ جکسون با صدای بلندی گفت "به به دو کفتر عاشق بالاخره بیدار شدن" جینیونگ کمی از جه بوم فاصله گرفت، جه بوم بود سرشو خاروند تا نشون بده نمیدونه منظورشون چیه.

بم بم خنده ی کوتاهی کرد و گفت "نگران نباش هیونگ.. هممون خبر داریم، و خوشحالیم.. تقریبا" زیر چشمی به بقیه نگاه کرد.

جه بوم آهی کشید میدونست منظورشون یونگجس، به اطراف نگاه کرد و گفت "کجاست؟"

مارک جواب داد "حیاط پشتی" جه بوم سرشو تکون داد و به سمت حیاط پشتی رفت.

جینیونگ به سمت دستگاه قهوه جوش رفت تا برای خودش قهوه بریزه، یوگیوم که کنارش به کابینت تکیه داده بود به ارومی گفت "هیونگ دفعه دیگه لطفا یه چیزی بکشین روتون من علاقه به دیدن باسن تو و جه بوم هیونگ ندارم" و بعد خندید جینیونگ که از خجالت گونش سرخ شده بود، لبخند زورکی زد و مشغول ریختن قهوه شد.

Angel of Death (persian)Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin