22.TIME

71 20 12
                                    

قسمت 22

آهنگ پیشنهادی :Deep end-foushee

دقیقه ها و ثانیه، تک تکشون مهم بودن ،همه چیز باید درست پیش می‌رفت، کاملا طبق نقشه

وگرنه ممکن بود قاتل قربانی بعدی رو بکشه

1:04 شب

یوگیوم و بم بم

پیدا کردن ادرس وارث های دو نفر دیگه ایی که توی کابین همراه با چه یانگ کشته شده بودن برای یونگجه کار راحتی بود، یکیشون یه دختر 30 ساله داشت که همراه با خانواده خودش توی یه خونه در مرکز شهر زندگی می‌کرد، و نفر بعدی هم یه پسر داشت که توی یه آپارتمان در منطقه ی گنگنام به تنهایی زندگی می‌کرد، درست جایی که یوگیوم و بم بم بیرونش توی ماشین منتظر نشسته بودن تا اتفاقی بیافته.

محافظت از جانگ کوک راحت بود اما همزمان محافظت از دو نفر دیگه غیر ممکن به نظر می‌رسید، به خاطر همین مجبور بودن جدا بشن.

بم بم خمیازه کشید آخرین قطره های قهوه باقی مونده توی فلاسک رو توی لیوانش خالی کرد، یوگیوم که روی صندلی کمک راننده نشسته بود چپ چپ نگاهش کرد "اون ذخیره کل شبمون بود"

بم بم لبخندی زورکی زد تا یوگیوم از دستش عصبانی نشه، یوگیوم آهی کشید و به ساختمون چند طبقه ایی که بالای سرشون بود زل زد، هنوز خبری نبود و به نظر می‌رسید شب سختی رو پیش رو دارن.

**

جه بوم و یونگجه

دستاشو بیرون پنجره قرار داده بود و با ضرب مرتبی انگشت هاشو روی بدنه ماشین می‌کوبید.

یونگجه نفس عمیقی کشید و از خونه ایی که برای چند دقیقه ی اخیر بهش زل زده بود سرشو برگردوند، هنوز چراغ های خونه خاموش بود و همه چیز مرتب به نظر می‌رسید، نگاهی به جه بوم انداخت، سرشو به پشتی صندلی تکیه داده بود و زیر لب آهنگی رو زمزمه می‌کرد.

یونگجه گوشاشو تیز کرد تا صدای آهنگ رو بشنوه، آشنا بود اما اسمش رو به یاد نمی آورد، جه بوم برگشت و نگاهش کرد "به چی زل زدی؟"

یونگجه لبخند بزرگی زد "فکر کنم درست بابت کوکی ازت تشکر نکردم.. واقعا بهش نیاز داشتم"

جه بوم هم لبخند زد"بعد از اتفاقی که برای کوکو افتاد این کمترین کاری بود که میتونستم انجام بدم"

یونگجه به خیابون رو به روشون نگاه کرد، چراغ های یکی در میون روشن و خیابون های عاری از ماشین.

کمی مکث کرد" به هر حال ممنون.. و معذرت میخوام"

جه بوم ابروشو بالا داد "برای چی؟"

"این مدته خیلی خودخواه بودم.. اونقدر حواسم به خودم و احساساتم بود که احساست تورو کلا نادیده گرفتم.. یادم رفت که این من بودم که باعث شدم از هم جدا بشیم"

Angel of Death (persian)Where stories live. Discover now