Me And You [PART 5]

1.4K 246 3
                                    


-TAE-

به آدرس خونه جونگ کوک رسیدم سرم بردم بالا و یه ساختمون چهار طبقه تقریبا قدیمی بود.
به کاغذ رو نگاه انداختم اما نمیدونستم چطوری داخل بشم درو هل دادم ولی باز نشد یه دفه دستی روی شونم نشست و برگشتم سمت اون پیر مرد :

+دزدی چیزی هستی چی میخوای پسر جون؟!

_آجوشی متاسفم ولی دوست من تو این ساختمون زندگی میکنه و من اولین باره اومدم در خونش دقیق نمیدونم کدوم طبقس.

+باکی کارداری؟

_جئون جونگ کوک .

+اوه اون دوست توعه اون خیلی مهربونه همیشه به من کمک میکنه،برو داخل طبقه چهارم زندگی میکنه.

بعد از تموم شدن صحبتای اون پیرمرد لبخند زدم و داخل شدم.
البته که اون پسر خوش اخلاق و مهربون و جذاب و کیوت بود اینو تو این مدت که همکار بودیم فهمیدم،
رسیدم جلوی در و یه نفس عمیق کشیدم و در زدم جوابی نشنیدم دوباره در زدم بعد چند ثانیه جونگ کوک درو باز کرد و با یه تن پوش حوله ای جلوم ظاهر شد خشکم زد و با صدا آب دهنمو قورت دادم :

+هیونگ تو اینجا چیکار میکنی مشکلی پیش اومده؟

_میتونم بیام تو ؟

+البته

از کنار در رفت سمت خونه و منم پشت سرش داخل شدم،
چه خونه گرم و دلنشینی داشت تقریبا همه ی خونش سفید و کرم
رنگ بود روی زمینش کلی برگه شطرنجی و خط کش و طرح های نا معلوم بود .

+چطوری آدرسو پیدا کردی؟

کوله پشتی رو سمتش گرفتم و گفتم:

_یه نگا به این بنداز

اومد از دستم گرفت و زیپشو باز کرد و با تعجب نگام کرد:

+ این چطور ممکنه

_ کوله هامون شبیه همه با هم جا به جا شده

رفت سمت اتاق اون یکی کوله رو هم آورد و کنار هم گذاشت

+واسه تو یکم روشن تره ولی راس میگی مثل همه؛ حالا بگذریم چطور اینجارو پیدا کردی؟!

_از آقای هان گرفتم.

+که اینطور،صبر کن من برم لباس بپوشم بیام برات قهوه بریزم،وقتی داشتم میومدم یه راننده منو ندید آب چاله رو تمام پاچید روم گلیم کرد.

رفت داخل اتاق و من رو مبل روبه روی همون اتاق نشستم ؛
لای در یکم باز بود و من بدون اینکه بخوام مشغول دید زدن شدم گره حوله رو باز کرد و اون رو روی تخت انداخت دهنم باز شد و دستم رو بردم زیر چونم و بستمش ؛
چه بدن ورزیده و خوبی داشت پوست سفید باسن ثپل و گردالو و خواستنی  چاله های کمر عمیق همه ی اینا باعث میشد که پاشه بره و همونجا مثل گرگ تشنه صاحبش بشه یه دونه به سرم ضربه زدم و افکار کثیفمو دور کردم نگاهمو دادم سمت وسایلای روی زمین.
بعد چند ثانیه از اتاق اومد بیرون و یه تیپ ساده اسپرت زده بود .
این وسایلای روی زمین کنجکاوم کرده بود و ازش پرسیم:

Me And You || VKook🎢Where stories live. Discover now