چند هفته مانده به تولد جونگ کوک
جیمین يک گروه ايجاد كرد.
جیمین، پینکی هیونگ رو به گروه اضافه كرد.
جیمین اسم چت رو به "جی کی ~۱۸" تغيير داد.
جیمین: خب، الان بايد چيکار كنيم؟
پینکی هیونگ: به نظرم اول بايد بقيه رو اَد كنی.
جیمین، كيم نامجون رو به گروه اضافه كرد.
جیمین، کوکی رو به گروه اضافه كرد.
جیمین: فاک!!
جیمین، کوکی رو از گروه حذف کرد.
جیمین، جی هوپ رو به گروه اضافه کرد.
پینکی هیونگ، اگوست دی رو به گروه اضافه کرد.
جیمین: همه هستن؟
پینکی هیونگ: اره به جز تهیونگ*اموجی غمگین*
جیمین: خودم بهش میگم...خب پسرا برای تولد جونگ کوک باید برنامه ریزی کنیم که سورپرایز بشه...خونه ی ما نمیشه چون با تهیونگ تو خونه میمونن که سرشو گرم کنه ،پس باید خونه ی جین هیونگ باشه.
اگوست دی: این کارا چیه...
جیمین: حالا چطوری جشن بگيريم؟
کیم نامجون: مثل پاييزِ پارسال؟
پینکی هیونگ: لول اگوست دی به....گرفته شد.
جی هوپ: سلااام به همگی.... سانشاینتون اومد!!!
پینکی هیونگ: توی تعطيلاتِ كالج ؟!
جی هوپ: تعطيلاتِ كالج خيلی مزخرفه
جیمین: خیلیییییی
کیم نامجون: وايسين بابا، من نميتونم تو تعطيلات...
جیمین: چرا؟
نامجون: چون جلساتِ نظارتی دارم
جیمین:فاک
پینکی هیونگ:فاک
جیمین:پس چیکار کنیم؟
اگوست دی: من که میگم بزرگ شده...عین به مرد باهاش رفتار کنین
کیم نامجون: موافقم
YOU ARE READING
ᴍᴏᴏɴ ꜱᴛ𖢄ɴᴇ
Fanfiction[ ᴍᴏᴏɴ ꜱᴛ𖢄ɴᴇ ] ◂ خلاصهای از داستان : چند سال پس از انتخاب نماینده ها، هرج و مرج درون پک سیلورمون شدت گرفت! بر خلاف انتظارات، سیلورمون دگرگون شد! قدرت بین اقوام منتقل شد و بانو پالادی برای نجات خانوادش جون خودش رو فدا کرد پک سیلورمون رسماً نمایند...