بکهیون گمشده!

190 49 0
                                    

Chapter 17






- تو بک رو ندیدی؟
دی او که توی عمارت مثل روح سرگردان همه جا دنبال بکهیون میگشت این سوالو از هر کی میدید میپرسید اما جوابش فقط یه "نه" گنده بود که هرچند با ملایمت گفته میشد ولی به سختی کوبیده میشد تو صورتش.

- کای. تو بک رو ندیدی؟
- اون ساحر؟ نه...
- پس بکش کنار میخوام رد شم
با حالت پوکری رو به کای میگه.

- میگما
- بنال
- هییی این چه طرز...
- اَه.. بنال دیگه
میپره وسط حرفش.

- تو ادم بشو نیستی...از اون دوست انسانش بپرس شاید خبر داشته باشه
- واو...تو خیلی باهوشی. چرا به فکر خودم نرسید

دی او نمایشی دست میزنه. کای به خاطر تعریفی که دی او داشت ازش کرد چشماشو میبنده و با غرور سرشو تکون میده اما با خوردن چیزی تو سرش از فازی که برداشته بود میاد بیرون.
چشماشو که باز میکنه با چشمای حرصی اون جن جن زده رو به رو میشه.

- چته؟
- مشکل گنده تر از اینکه اون انسان هم نیست اینه که عقل تو کجاست؟ فک کردی ذهن منم مث ذهن معیوب توعه؟
دی او با حرص بهش میتوپه.
- خیل خب بابا. زدن نداشت که

کای همونجور که با لبای اویزون میگه به طور اتفاقی چشمش به اون انسان لعنتی میوفته.
- فک کنم پیداشون کردم
- هان؟!
-پشت سرتو ببین

دی او برمیگرده تا پشت سرشو میبینه. همون انسانِ بود.
- اسمش سیهو بود نه؟
کای شونه ای بالا میندازه.
- منکه باهاش روبه رو نشدم. تو دیدیش

- ببندی نمیگم لالیا
همونطور که نگاهش به سوهو بود با اخم های توهم رو به کای میگه.
- ببندمم میگی چرا هیچی نمیگی. جرأت نکن خودتو بزنی به اون راه
دی او با گفتن "پیف"ی از جلوی کای رد میشه. میره طرف سوهو و حواسشم هس حین رد شدن از جلوی کای جهت سوزش کونش باسنشو تکون بده. درسته کای به اون باسن تپلی چشم داشت اما اون لحظه فقط میتونست به اون دیوث عوضی بخنده البته یه کوچولو با چاشنی دید زدن!

- هی...سیهویا
- بله جناب دو؟ سوهو هستم
دی او به شدت ضایع شده بود اما اصلا به روی خودش نمیاره.
- نیازی نیست با من رسمی باشی
- اما..

دی او گلوشو صاف میکنه. سوهو یکم گرفته بنظر میومد.
- اما و ولی نداریم
- هرچی تو بگی
سوهو شونه ای بالا میندازه و فورا خودمونی میشه. سوالی به پسر روبه روش نگاه میکنه تا بفهمه باهاش چیکار داره.

- خب میخواستم قبلش باهم اشنا بشیم ولی از اونجایی که هم من عجله دارم هم تو، بهتره بریم سر اصل مطلب
دی او با همون لبخند مسخره ای که انگار بین سه تاشون یعنی بک و لو و خودش انگار یه تیک عصبی بود میگه.

⏳...POTION...💎 s1.CARNIVAL OF LEGEND #fullNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ