1.4

8.1K 1.3K 100
                                    

تهیونگ :
لمست کردم و تو ازش لذت بردی،
تا کجا میخوای خودتو حقیر کنی؟

جونگ‌کوک :
هیونگ من...تا قبل این
همچین تجربه‌ای نداشتم
و ترسیدم...فقط ترسیدم
لذت بردن و همچین چیزی نیست

تهیونگ :
برا من مظلوم بازی درنیار
نکنه بعدش خودارضایی کردی

*دیده شد*

اوه سین میزنی چیزی نمیگی

*فرستاده نشد*

برو گمشو

*فرستاده نشد*

جونگ کوک دوباره دلش شکسته بود،
دروغ گفته بود، اون لحظه خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بود.
انگشتای بلند و زیباش...
اما نمیتونست حرفای اونو بخاطر کاری که نکرده بود قبول کنه...
چشماش دوباره پر شده بود اگه زیبا بود ، تهیونگ با نفرت بهش نگاه نمیکرد.
با ناراحتی به صفحه گوشیش نگاه کرد ،
نمیخواست باهاش حرف بزنه...
 

___________
سلام عزیزان میدونم یکم دیر اپ کردم :<
ولی خب از این پارت لذت ببرین?! اه با اینکه کوتاهه ولی پارت بعدی رو سعی میکنم زودتر آپ کنم *-* 💜💜

handicapé || taekook Where stories live. Discover now