تهیونگ :
جونگکوک
فردا قراره باهم بریم گردشجونگکوک :
چرا؟ کجاا؟تهیونگ :
اممم سوپرایزه؟
فقط ما دوتا
یه جای خوبجونگکوک :
هیجان زده شدم هیونگگگ
از الان باید به این فکر کنم که چی بپوشمتهیونگ :
همین دیروز بهت گفتم که هرچیزی بپوشی خوشگلی
هرجوره خوشگلیجونگکوک :
منم مثل همین الان لپام قرمز شده بودتهیونگ :
برای اینکه اون لپای قرمزتو ببینم،
فردا هم باید خجالت زدهت کنمجونگکوک :
هیوونگگگ نهه
خیلی خجالت میکشم جدی میگم🥺
نمیخوام جونگکوکی که شبیه گوجهفرنگی شده رو ببینیییتهیونگ :
من دارم میگم تو هرجور باشی خوشگلی
در ضمن میخوام جونگکوکی که لپاش سرخ شده رو ببینم
پس اعتراض نکنجونگکوک :
باشه هیونگ😔تهیونگ :
آفرین بیبی منجونگکوک :
من بیبی توام؟واقعا؟🥺تهیونگ :
اره
هستی جونگکوکم :))
YOU ARE READING
handicapé || taekook
Romance~Completed~ (texting,real life) تهیونگ : چند وقته معلولی؟ (21:15) *دیده شد* جونگ کوک در حال تایپ کردن.... تهیونگ : چرا دیر تایپ میکنی؟ (21:17) هااا ببخشید ، دستت معلوله مگهنه d:؟ (21:18) Translating by : @meli19952000 Original story by : @hopeford...