تهیونگ :
میبینم زیر پستم کامنت میزاریجونگکوک :
آره
چون درباره من بودتهیونگ :
به هر حال
خوشحالم که کامنت گذاشتی؟یه همچین چیزی🤦♀️|
نمیخوام ببینمت زیر پست یا هرجای دیگهجونگکوک :
اون روز اون بوسه
سوکجین هیونگ گفت بخاطر نمرهای بود که از اون برگه ها گرفتی مگه نه؟تهیونگ :
نه|
اون برگه ها باعث شدن مادرو پدرم بهم افتخار کننجونگکوک :
خوبه
خوشحالم
اما هیونگ اگه از همون اول باهام حتی به عنوان یه دوست ساده خوب رفتار میکردی من تو امتحانات کمکت میکردمتهیونگ :
اه من نمیفهممت
بعد اینکه بازیت دادم و اون دختره رو بوسیدم
هنوز باهام حرف میزنی
چطور ازم متنفر نشدی؟
زیادی مهربونی|
لطفا عوض نشو؟|جونگکوک :
هیونگ
نمیخوای حداقل یه توضیحی بدی؟تهیونگ :
توضیحی برای حماقتم ندارم|
به توضیح نیازی نیستجونگکوک :
باشه
اما کاش اولین بوسهام رو نمیگرفتی|
حرف نزنیمدیده شد
_____________
بوسه منظورش بوسه از روی دستش بوده
VOUS LISEZ
handicapé || taekook
Roman d'amour~Completed~ (texting,real life) تهیونگ : چند وقته معلولی؟ (21:15) *دیده شد* جونگ کوک در حال تایپ کردن.... تهیونگ : چرا دیر تایپ میکنی؟ (21:17) هااا ببخشید ، دستت معلوله مگهنه d:؟ (21:18) Translating by : @meli19952000 Original story by : @hopeford...