سوکجین :
هی احمقتهیونگ :
چته؟ چرا اینطوری؟سوکجین :
خبرارو نشنیدی نه؟:)تهیونگ :
چه خبریسوکجین :
درباره جونگکوک؟تهیونگ :
میگم نه دیگه چرا کشش میدی چی شدهسوکجین :
خب
فک کنم پسره رو از دست دادیتهیونگ :
؟سوکجین :
واقعا چیزی نمیدونییی؟
خب اون پسره جدیده پارک جیمین
با جونگکوک قرار میزارنتهیونگ :
چی؟؟
اما اون که تازه باهاش اشنا شده
سرکارم گذاشتیی؟؟؟سوکجین :
چه تازهای؟؟
یه ماه گذشته؟
اما خب انگار یادت نیست
با تو هم تازه اشنا شده بود نه؟تهیونگ :
چه ربط فاکینگی دارهسوکجین :
آره
اصلا ربطی نداره
اون مثل تو یه احمق دروغگو نیستتهیونگ :
هیونگ تمومش کنسوکجین :
چرا احساس میکنم عصبانی شدی؟دیده شد
تو فقط احمقی
به خاطر غرور فاکیت دهنتو بستی
درسته بازیش دادی
اما بعدش میتونستی بگی پشیمونی و از حست بگی
اما غرورت...
تا الان دهنتو بستی
بهتره همچنان خفه شیدیده شد
YOU ARE READING
handicapé || taekook
Romance~Completed~ (texting,real life) تهیونگ : چند وقته معلولی؟ (21:15) *دیده شد* جونگ کوک در حال تایپ کردن.... تهیونگ : چرا دیر تایپ میکنی؟ (21:17) هااا ببخشید ، دستت معلوله مگهنه d:؟ (21:18) Translating by : @meli19952000 Original story by : @hopeford...