تهیونگ :
دلم برات تنگ شده :))جونگکوک :
منم دلم برات تنگ شدهتهیونگ :
احمق، باور میکنی؟|
احمق|
چیکارا میکنی خوشگلم؟جونگکوک :
خوشگلم؟! باعث میشی ضربان قلبم بالا بره|
خوشگل|
دراز کشیدمتهیونگ :
ایکاش میتونستم پیشت باشمجونگکوک :
تهیونگ چرا اینطوری حرف میزنی؟تهیونگ :
فهمیدم که خیلی خوشگلی عزیزمجونگکوک :
عزیزم...
اگه اینو رودررو ازت بشنوم
مطمئنم غش میکنمتهیونگ :
باید دوباره همو تو دستشویی بیبینیم :)___________________
سلام عزیزان *-*
هنوز شرط ووت نرسیده بود اما آپ کردم *-*
امم پارت بعدی هم به زودی آپ میکنم
ووت یادتون نره ^^
YOU ARE READING
handicapé || taekook
Romance~Completed~ (texting,real life) تهیونگ : چند وقته معلولی؟ (21:15) *دیده شد* جونگ کوک در حال تایپ کردن.... تهیونگ : چرا دیر تایپ میکنی؟ (21:17) هااا ببخشید ، دستت معلوله مگهنه d:؟ (21:18) Translating by : @meli19952000 Original story by : @hopeford...