تهیونگ :
چیه؟ اونی که میخواست منو ببینه تو بودیجونگ کوک :
میدونی ؟ مجبورم از این به بعد عینک بزنم
پس قراره دیرتر جوابتو بدم
ببخشید هیونگتهیونگ :
متاسفم ، نمیدونستم داخلش نمک دارهجونگ کوک :
میدونم متاسف نیستی
و میدونی چیه هیونگ؟
پول برا خریدن عینک ندارمتهیونگ :
باهم بریم دکتر
برات عینک میخرمجونگ کوک :
از اینکه همدیگرو ببینیم مطمئن نیستم
خب بالاخره زشتم دیگهدیده شد
________________
کوتاهه برا همین فردا پارت بعدی رو میزارم🤗
ŞİMDİ OKUDUĞUN
handicapé || taekook
Romantizm~Completed~ (texting,real life) تهیونگ : چند وقته معلولی؟ (21:15) *دیده شد* جونگ کوک در حال تایپ کردن.... تهیونگ : چرا دیر تایپ میکنی؟ (21:17) هااا ببخشید ، دستت معلوله مگهنه d:؟ (21:18) Translating by : @meli19952000 Original story by : @hopeford...